1. inner characteristics and outer signs
ویژگی های درونی و علایم برونی
2. inner emotions
احساسات نهان
3. inner peace
آرامش باطنی
4. an inner conflict
کشمکش درونی
5. the inner strength of self-restraint
نیروی درونی کف نفس
6. the body's inner organs
اندام های درونی بدن
7. the people's inner joy that neither war nor poverty could squelch
شادی درونی مردم که نه جنگ و نه فقر توانسته بود آن را سرکوب کند.
8. the vestibule of the inner ear
دهلیز گوش داخلی
9. this story reflects the inner thoughts of the writer indirectly
این داستان افکار درونی نویسنده را به طور غیرمستقیم نمایان می سازد.
10. no one is allowed into his inner sanctum
هیچ کس اجازه ی ورود به خلوتگاه درونی او را ندارد.
11. his poetry offers a picture of his inner thoughts
شعر او تصویری از اندیشه های درونی اش را ارائه می دهد.
12. he put the ticket in one of the inner compartments of his wallet
او بلیط را در یکی از جیب های کیف پول خود قرار داد.
13. the human ear consists of the external ear (or pinna), the middle ear (or tympanum), and the inner ear (or labyrinth)
گوش انسان شامل گوش برونی (یا پره ی گوش) و گوش میانی (یا صماخ) و گوش درونی (یا پیچال) است.
14. The outer door was wide open but the inner one was locked.
[ترجمه ترگمان]در بیرونی باز بود، اما داخلی در قفل بود
[ترجمه گوگل]درب بیرونی گسترده بود اما درون آن قفل شده بود
15. Drugs are the bane of the inner cities.
[ترجمه ترگمان]مواد مخدر مایه دردسر شهرهای داخلی هستند
[ترجمه گوگل]مواد مخدر نگران شهرهای داخلی هستند
16. Violent crime is rife in our inner cities.
[ترجمه ترگمان]جنایت خشونت باری در شهرهای داخلی ما شایع است
[ترجمه گوگل]جرایم خشونت آمیز در شهرهای داخلی ما وجود دارد
17. The govern-ment will continue to try to regenerate inner city areas.
[ترجمه ترگمان]دولت به تلاش خود برای بازسازی مناطق شهری ادامه خواهد داد
[ترجمه گوگل]حکومت همچنان به تلاش برای احیای مناطق درون شهر ادامه خواهد داد
18. The housing needs of our inner cities have been misconceived from the start.
[ترجمه ترگمان]نیازهای مسکن شهره ای داخلی ما از ابتدا misconceived شده است
[ترجمه گوگل]نیازهای مسکن شهرهای داخلی ما از همان ابتدا اشتباه گرفته شده است
19. She withdrew to an inner room.
[ترجمه ترگمان]به اتاق مجاور رفت
[ترجمه گوگل]او به اتاق داخلی بیرون رفت
20. The label is on the inner side of the box.
[ترجمه ترگمان]برچسب در قسمت داخلی جعبه است
[ترجمه گوگل]برچسب در قسمت داخلی جعبه است