کلمه جو
صفحه اصلی

tanker


معنی : تانک، کشتی نفتکش، اتومبیل نفت کش
معانی دیگر : (کشتی) نفتکش، رجوع شود به: tank car، کامیون نفتکش، کامیون تانک دار (برای حمل نفت یا گاز یا آب و غیره)، تانکر، اتومبیل نفش کش

انگلیسی به فارسی

کشتی نفت‌کش، تانک، اتومبیل نفش‌کش، باری مخزنی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: an airplane, ship, or truck designed to transport oil or other liquids in bulk.

• vehicle designed to transport liquids in bulk
a tanker is a ship or truck used for transporting large quantities of gas or liquid.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] کشتی نفتکش
[مهندسی گاز] نفتکش
[نفت] کشتی تانکر

مترادف و متضاد

تانک (اسم)
tank, panzer, tanker

کشتی نفتکش (اسم)
tanker

اتومبیل نفت کش (اسم)
tanker

جملات نمونه

1. a tanker off the coast of bushehr
کشتی نفت کش در نزدیکی ساحل بوشهر

2. an oil tanker
(کشتی یا کامیون) نفت کش

3. an oil tanker sailed into the harbor
یک کشتی نفتکش وارد بندرگاه شد.

4. a boat tugged the tanker into the harbor
یک قایق،کشتی نفتکش را به بندرگاه یدک کشید.

5. Last night a cargo ship collided with a tanker carrying crude oil.
[ترجمه ترگمان]شب گذشته یک کشتی باری با یک تانکر حامل نفت خام برخورد کرد
[ترجمه گوگل]شب گذشته یک کشتی محموله با یک تانکر حمل نفت خام collided

6. The tanker ran aground in heavy seas and is breaking up on the rocks.
[ترجمه ترگمان]تانکر در دریاهای سنگین به گل نشسته است و در حال شکستن سنگ ها است
[ترجمه گوگل]مخزن در دریاهای سنگین در محاصره می ماند و بر روی سنگ ها شکسته می شود

7. The tanker took on 200,000 barrels of crude oil.
[ترجمه ترگمان]تانکر ۲۰۰ هزار بشکه نفت خام به دست آورد
[ترجمه گوگل]تانکر 200000 بشکه نفت خام را در اختیار داشت

8. A tanker driver died when his lorry veered off the motorway.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که کامیون از بزرگراه منحرف شد، یک راننده تانکر جان خود را از دست داد
[ترجمه گوگل]راننده تانکر فوت کرد که کامیون خود را از بزرگراه خارج کرد

9. The oil tanker was grounded on a sandbank.
[ترجمه ترگمان]تانکر نفت بر روی یک sandbank بسته شده بود
[ترجمه گوگل]تانکر نفت بر روی شن و ماسه بنا شده است

10. The oil tanker ran / went aground off the Spanish coast.
[ترجمه ترگمان]تانکر نفتی فرار کرد \/ در ساحل اسپانیا به گل افتاد
[ترجمه گوگل]تانکر نفتی در سواحل اسپانیا ساکن بود

11. The oil tanker ran/went aground on a mud bank in thick fog.
[ترجمه ترگمان]تانکر نفتی در مه غلیظ بر روی یک بانک گلی به گل نشسته است
[ترجمه گوگل]تانکر نفتی در مهار غلیظ در یک بانک گلدان قرار گرفت

12. The tanker was discharging thousands of gallons of oil.
[ترجمه ترگمان]تانکر هزاران گالن نفت را تخلیه کرده بود
[ترجمه گوگل]مخزن تخلیه هزاران گالن روغن بود

13. The oil tanker jack-knifed after skidding on the ice.
[ترجمه ترگمان]تانکر نفت بعد از آن که روی یخ لیز خورد، جک - شد
[ترجمه گوگل]تانکر نفتی بعد از رکاب بر روی یخ، جارو کشید

14. The tanker failed to respond to a command to stop.
[ترجمه ترگمان]تانکر نتوانست به فرمانی که توقف کند پاسخ دهد
[ترجمه گوگل]tanker قادر به پاسخ دادن به فرمان برای متوقف کردن نیست

پیشنهاد کاربران

انباره ، مخزن ، محفظه

[وسیله جابجایی و حمل ونقل]
سوخت رسان ، سوخت کِش ، سوخت بَر

[در ترکیب با واژه دیگر]
مخزنی ، مخزن دار ، - رسان ، - کش ، - بر


کلمات دیگر: