کلمه جو
صفحه اصلی

inflexibility


معنی : سختی، کج نشدگی، انحناء ناپذیری
معانی دیگر : سفتی

انگلیسی به فارسی

کج نشدگی، سختی، سفتی، انحنا نا پذیری


انعطاف پذیری، سختی، کج نشدگی، انحناء ناپذیری


انگلیسی به انگلیسی

• lack of flexibility; immovability; rigidity, stiffness; stubbornness

دیکشنری تخصصی

[مهندسی گاز] انحناءناپذیری، سختی

مترادف و متضاد

سختی (اسم)
resistance, hardship, privation, rigor, intensity, calamity, distress, severity, violence, tenacity, adversity, hardness, difficulty, trouble, discomfort, rigidity, inclemency, solidity, intension, obstruction, complication, problem, cumber, implacability, inexorability, inflexibility, rigorism

کج نشدگی (اسم)
inflexibility

انحناء ناپذیری (اسم)
inflexibility

جملات نمونه

1. The snag about an endowment mortgage is its inflexibility.
[ترجمه ترگمان]مشکل وام دادن، انعطاف ناپذیری آن است
[ترجمه گوگل]سر و صدا در مورد وام مسکن کمک به انعطاف پذیری آن است

2. Joyce was irritated by the inflexibility of her colleagues.
[ترجمه ترگمان]جو یس از عدم انعطاف of خشمگین شده بود
[ترجمه گوگل]جویس با انعطاف پذیری همکارانش تحریک شد

3. To some extent the charge of inflexibility can also be countered by reference to the provisions sanctioning exception from the National Curriculum.
[ترجمه ترگمان]تا حدی، بار عدم انعطاف را نیز می توان با اشاره به مقررات مصوب مجلس ملی در نظر گرفت
[ترجمه گوگل]تا حدودی می توان اتهام انعطاف پذیری را با اشاره به مفاد مصوبه مجازات استثنایی از برنامه درسی ملی نیز مقابله کرد

4. Further inflexibility is apparent in the lack of spare accommodation.
[ترجمه ترگمان]عدم انعطاف بیشتر در عدم نیاز به اسکان اضافی مشهود است
[ترجمه گوگل]عدم انعطاف پذیری بیشتر در فقدان امکانات انباری ظاهر می شود

5. The tendency of Down's children towards stubbornness and inflexibility needs to be countered from an early age.
[ترجمه ترگمان]گرایش کودکان به پایین به سوی سرسختی و انعطاف ناپذیری باید از سنین پایین حل شود
[ترجمه گوگل]تمایل فرزندان Down به سوی استبداد و انعطاف ناپذیر باید از سن زودرس برطرف شود

6. Inflexibility of thigh muscles that support the knee joint.
[ترجمه ترگمان]ماهیچه های ران که مفصل زانو را حمایت می کنند
[ترجمه گوگل]انعطاف پذیری عضلات ران که از مفصل زانو حمایت می کنند

7. They are still negotiating and there is inflexibility on Bar ? a's part to let him go.
[ترجمه ترگمان]آن ها هنوز در حال مذاکره هستند و انعطاف ناپذیری در بار چیست؟ تا او را رها کند
[ترجمه گوگل]آنها هنوز مذاکره می کنند و در نوار وجود دارد؟ بخشی از آن به او اجازه دهید

8. Such hardware - related inflexibility is now being addressed by adaptive, software - based wireless designs.
[ترجمه ترگمان]این عدم انعطاف در سخت افزار در حال حاضر توسط طراحی های بی سیم تطبیقی و مبتنی بر نرم افزار مورد توجه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]چنین انعطاف پذیری مربوط به سخت افزار در حال حاضر توسط طرح های بی سیم مبتنی بر نرم افزاری انطباق پذیرفته شده است

9. One sibling can trigger a mother's inflexibility or anger or dependence, while another evokes protectiveness and empathy.
[ترجمه ترگمان]یک sibling می تواند خشونت یا وابستگی مادر را تحریک کند، در حالی که دیگری حمایت و همدردی را ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]یک خواهر و برادر می تواند بی ثبات بودن مادر یا خشم یا وابستگی را باعث شود، در حالی که دیگر موجب محافظت و همدلی می شود

10. The inflexibility of the country's labor market seriously impedes its economic recovery.
[ترجمه ترگمان]عدم انعطاف در بازار کار کشور مانع از بهبود اقتصادی آن می شود
[ترجمه گوگل]انعطاف پذیری بازار کار کشور به طور جدی مانع بهبود اقتصادی آن می شود

11. The Union's inflexibility on the issue forced the administration to lift the ban in October.
[ترجمه ترگمان]عدم انعطاف در این مساله دولت را وادار به برداشتن تحریم در ماه اکتبر کرد
[ترجمه گوگل]انعطاف پذیری اتحادیه در این زمینه دولت را مجبور به لغو ممنوعیت در ماه اکتبر کرد

12. But it also has intrinsic shortages, such as inflexibility, low accuracy.
[ترجمه ترگمان]اما این مساله همچنین دارای کمبودهای درونی مانند انعطاف ناپذیری، دقت پایین است
[ترجمه گوگل]اما همچنین دارای کمبود ذاتی، مانند انعطاف پذیری، دقت کم است

13. He thought a lot with inflexibility between legitimism and tradition, main stream and secondary aspects, reality and ideal.
[ترجمه ترگمان]او عدم انعطاف زیادی را بین legitimism و سنت، جریان اصلی و جنبه های ثانویه، واقعیت و ایده آل می دانست
[ترجمه گوگل]او به شدت با انعطاف پذیری بین مشروعیت و سنت، جریان اصلی و جنبه های ثانویه، واقعیت و ایده آل فکر کرد

14. Perhaps inflexibility is the greatest danger in budget.
[ترجمه ترگمان]شاید انعطاف ناپذیری بزرگ ترین خطر بودجه باشد
[ترجمه گوگل]شاید انعطاف پذیری بزرگترین خطر در بودجه باشد

15. Sure, many mothers show anger, inflexibility, neediness, and elements of envy from time to time.
[ترجمه ترگمان]البته، بسیاری از مادران خشم، انعطاف ناپذیری، neediness و عناصر حسادت را از زمان به زمان نشان می دهند
[ترجمه گوگل]مطمئنا، بسیاری از مادران از زمان به زمان خشم، انعطاف پذیری، نیاز و عناصری از حسادت را نشان می دهند

پیشنهاد کاربران

غیر انعطاف

سختی، سفتی، یکدندگی، سماجت، کله شقی، انعطاف ناپذیری، پافشاری

انعطاف ناپذیری


کلمات دیگر: