1. Colour is often an additive in foods.
[ترجمه ترگمان]رنگ اغلب یک افزودنی در غذاها است
[ترجمه گوگل]رنگ اغلب یک افزودنی در غذاها است
2. A special anti-foam additive also gives a more complete fill-up with less spillage, and a deodorant reduces smell.
[ترجمه ترگمان]یک افزودنی ضد فوم ویژه نیز یک پر پر کننده کامل با ریزش کم تر می دهد و دئودورانت برای دئودورانت خود کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]یک افزودنی خاص ضد فوم همچنین با افزودن ساییدگی کامل، پرکننده کامل تر می شود و دئودورانت بو را کاهش می دهد
3. A4 asserts each integer has an additive inverse.
[ترجمه ترگمان]A۴ تاکید می کند که هر عدد صحیح معکوس است
[ترجمه گوگل]A4 می گوید هر عدد صحیح یک معکوس افزایشی دارد
4. This friction reducing additive may be used in all the engine and transmission of your L. R. with beneficial results.
[ترجمه ترگمان]این کاهش اصطکاک ممکن است در تمام موتور و انتقال L شما مورد استفاده قرار گیرد ر با نتایج مفید
[ترجمه گوگل]این اصطکاک کاهش افزودنی ممکن است در تمام موتور و انتقال L R شما با نتایج مفید مفید باشد
5. The gasoline additive had leaked from underground storage tanks at a Navy gas station.
[ترجمه ترگمان]مواد افزودنی بنزین از مخازن زیر زمینی در ایستگاه گاز نیروی دریایی نشت کرده بود
[ترجمه گوگل]افزودنی بنزین از مخازن ذخیره سازی زیرزمینی در ایستگاه گاز نیروی دریایی بیرون ریخت
6. Givem milkshakes, lotsa ice cream, and the Additive.
[ترجمه ترگمان]بستنی میلک شیک، بستنی lotsa و the
[ترجمه گوگل]شیرینی جات، بستنی زیادی و افزودنی
7. In each case, the language competence acquired is additive: it does not replace earlier competencies.
[ترجمه ترگمان]در هر مورد، صلاحیت زبانی دارای یک افزودنی است: این زبان، شایستگی های اولیه را جایگزین نمی کند
[ترجمه گوگل]در هر مورد، صلاحیت زبان به دست آمده افزایشی است که صلاحیت های قبلی را جایگزین نمی کند
8. There would therefore be an additive effect on the passive water absorption that occurs secondary to solute absorption.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، تاثیر افزایشی روی جذب آب منفعل که ثانویه در جذب حل شونده رخ می دهد، وجود دارد
[ترجمه گوگل]بنابراین تأثیر افزایشی بر جذب آب غیرفعال که به جذب محلول ثانیه رخ می دهد، وجود دارد
9. Therefore it appears that hypertension has an additive deleterious effect on overall prognosis in the diabetic.
[ترجمه ترگمان]از این رو، به نظر می رسد که فشار خون بالا تاثیر زیان additive بر پیش بینی کلی در دیابت دارد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که فشار خون بالا اثر پیشگیرانه ای در دیابت دارد
10. It's an additive that the Hyperactive Children's Support Group recommends eliminating from the diet of susceptible children.
[ترجمه ترگمان]این یک افزودنی است که گروه حمایت از کودکان hyperactive توصیه می کند که از رژیم غذایی کودکان آسیب پذیر حذف شود
[ترجمه گوگل]این افزودنی است که گروه حمایت از کودکان بیش از حد توصیه می کند از رژیم کودکان حساس حذف شوند
11. In real life, neither proceeds in the linear, additive fashion envisioned in workbooks.
[ترجمه ترگمان]در زندگی واقعی، نه درآمد در مد خطی، افزایشی که در workbooks پیش بینی می شود
[ترجمه گوگل]در زندگی واقعی، در روش خطی و افزایشی که در کتاب های درسی وجود ندارد، درآمد حاصل نمی شود
12. Linear, additive models are easier to work with than more complex mathematical models.
[ترجمه ترگمان]مدل های خطی و افزایشی ساده تر از مدل های پیچیده ریاضی هستند
[ترجمه گوگل]مدل های افزایشی خطی، ساده تر از مدل های ریاضی پیچیده تر کار می کنند
13. Environmentalists fear the gasoline additive prematurely ages the human brain.
[ترجمه ترگمان]متخصصان محیط زیست بر این می ترسند که مصرف بنزین پیش از موعد به مغز انسان پیش از موعد برسد
[ترجمه گوگل]محیط زیست ترس از افزودن بنزین به طور موقت مغز انسان است
14. We call O the additive identity.
[ترجمه ترگمان]ما او را هویت افزایشی می نامیم
[ترجمه گوگل]ما هویت افزوده را می خوانیم
15. Aluminium material was electropolishing with addition of additive TA in alkaline solution by periodic reverse current.
[ترجمه ترگمان]مواد آلومینیومی به علاوه افزایشی TA در محلول آلکالین با جریان معکوس متناوب، electropolishing شدند
[ترجمه گوگل]مواد آلومینیومی با افزودن افزودنی TA در محلول قلیایی با جریان معکوس دوره ای، الکتروپلیشی می شود