کلمه جو
صفحه اصلی

idler


معنی : گیجی، ادم بیکار و تنبل، ادم بیکاره و مهمل، ادم تنبل، بیکاره، کند ذهنی، چرخ دلاله
معانی دیگر : آدم تنبل، آدم بیکاره، آدم لش، چر  دلاله

انگلیسی به فارسی

آدم بیکار و تنبل، چرخ دلاله، بیکاره


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: one who is lazy or idle.
متضاد: workaholic, worker
مشابه: loafer, vagabond

(2) تعریف: a gear or wheel that transmits motion between two others without change of direction or speed.

• lazy person, unproductive person, one who wastes time; idle wheel, idle gear (machinery)
if you call someone an idler, you mean that they are lazy and should be working.

دیکشنری تخصصی

[مهندسی گاز] چرخ دنده میانی، قرقره هرز گرد
[زمین شناسی] قرقره تکیه گاهی،هرزه گرد جهت جلوگیری ازانحنای نوارنقاله ،نوارباربری بایدتوسط قرقره هایی بافواصل منظم نگهداری شود.این قرقره ها به قرقره های تکیه گاهی موسومندکه ضمن نگهداری نواربه آن شکل مناسب جهت باربری نیز می دهند.

مترادف و متضاد

گیجی (اسم)
bewilderment, confusion, amusement, stun, stupefaction, stupor, distraction, bafflement, befuddlement, quandary, razzle-dazzle, idler, muddle, wackiness, giddiness, idleness, sopor

ادم بیکار و تنبل (اسم)
bum, idler

ادم بیکاره و مهمل (اسم)
hilding, bum, idler

ادم تنبل (اسم)
bum, idler, sluggard

بیکاره (اسم)
vagabond, idler, do-nothing

کند ذهنی (اسم)
stupor, stupidity, imbecility, idler, idleness

چرخ دلاله (اسم)
idler

lounger


Synonyms: slacker, drone, couch potato, loafer, lazy bum


جملات نمونه

1. A young idler, an old beggar.
[ترجمه ترگمان]یک تنبل جوان، یک گدای پیر
[ترجمه گوگل]یک بیکار جوان، یک گاو قدیمی

2. The Duke resents being seen as a moneyed idler.
[ترجمه ترگمان]دوک از اینکه به عنوان یک تنبل اهل پول دار دیده می شود خوشحال می شود
[ترجمه گوگل]دوک عصبانی می شود که به عنوان یک بیگانه پولدار دیده می شود

3. They punished the idler as criminals.
[ترجمه ترگمان]آن ها بی کار را به عنوان مجرم تنبیه کردند
[ترجمه گوگل]آنها مجرمین را به عنوان مجرمان مجازات کردند

4. I'm sure the idler and his money will be fetched away soon.
[ترجمه ترگمان]مطمئنم که آن تنبل و پولش به زودی از راه می رسند
[ترجمه گوگل]من اطمینان دارم که بیکار و پولش به زودی فرا میرسد

5. I stood still: an idler at an enormous accident.
[ترجمه ترگمان]من بی حرکت ایستاده بودم: یک سگ بی کار در یک تصادف بسیار بزرگ
[ترجمه گوگل]من ایستاده بودم: در یک حادثه بسیار عجیب و غریب

6. They also added a slightly lighter steerer and idler system.
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین یک سیستم آبی کمی سبک تر و سیستم بی کار را اضافه کردند
[ترجمه گوگل]آنها همچنین یک سیستم سبک و ساده تر را اضافه کرده اند

7. A learn man be an Idler who kill time by study.
[ترجمه ترگمان]یک انسان یاد می گیرد که وقتی با مطالعه زمان را می کشد کمی فکرت را متمرکز می کند
[ترجمه گوگل]یک مرد آموختن یک فردی است که زمان را با مطالعه می کشد

8. When using the idler wheel only, fix the brace on the axes of the two idler wheels in paratactic or in series and the top of brace has footplate axes.
[ترجمه ترگمان]زمانی که از چرخ بی کار تنها استفاده می کنید، اتل روی محورهای دو چرخ بی کار را در فاقد ارتباط یا سری تنظیم کنید و بالای بگیرید، محورهای footplate دارد
[ترجمه گوگل]هنگام استفاده از چرخ تنها، چرخش را بر روی محور دو چرخ بذر در پاراکتیک یا در سری بچرخانید، و در بالای بالچه، محورهای پایه است

9. The range includes track roller, carrier roller, sprocket, idler, track link assembly, track shoe, track bolt and nut, bucket pin and bushing etc.
[ترجمه ترگمان]این محدوده شامل roller، roller، roller، sprocket، idler، مونتاژ لینک، پیچ جاده، پیچ و مهره، پین سطل و bushing و غیره است
[ترجمه گوگل]این محدوده شامل رول رول، غلتک حامل، زنجیر چرخ، خلبان، پیوند پیوند مسیر، ردیابی کفش، پیچ و مهره ریل و مهره، پین سطل و بوش و غیره

10. Idler wheel: wheel guiding the track.
[ترجمه ترگمان]چرخ: فرمان هدایت جاده
[ترجمه گوگل]راننده چرخ: چرخ ردیابی مسیر

11. Adopt soft idler wheel of lower placement to encure the even cement.
[ترجمه ترگمان]چرخ idler نرم را به طرف پایین هدایت کنید تا سیمان یکدست را تمیز کنید
[ترجمه گوگل]سیمان نرم را به راحتی بچرخانید

12. Track roller, carrier roller, idler are mounted with long life well sealed - cone floating ring - floating ring seal.
[ترجمه ترگمان]غلتک کاری، قطارهای مسافربری، بی کار با طول عمر طولانی و آب بندی حلقه شناور بر روی حلقه شناور هستند
[ترجمه گوگل]رول رولر، حامل رولر، راننده با عمر طولانی به خوبی مهر و موم شده - حلقه شناور مخروط - مهر و موم حلقه شناور نصب شده است

13. A learned an idler who kills time by study.
[ترجمه ترگمان]یک تنبل که زمان را با مطالعه می کشد
[ترجمه گوگل]یک مهاجم آماتور که زمان مطالعه را می کشد، آموخت

14. He gave the struggle his attention, as an idler might observe the feat of a juggler,(sentence dictionary) without interest in the outcome.
[ترجمه ترگمان]او به مبارزه خود دست کشید، چون بی کار می توانست شاهکار یک شعبده باز را ببیند، بدون آنکه علاقه ای به نتیجه داشته باشد
[ترجمه گوگل]او توجه خود را به مبارزه جلب کرد، به عنوان یک مرد ناتوان ممکن است شاهکارگر (فرهنگ لغت جمله) را بدون توجه به نتیجه مشاهده کند

15. A learned man is an idler who kills time by study.
[ترجمه ترگمان]یک مرد دانشمند، بی کار است که زمان را با مطالعه می کشد
[ترجمه گوگل]یک مرد آمرزنده ای است که زمان مطالعه را می کشد

پیشنهاد کاربران

noun
[count] somewhat old - fashioned : someone who is lazy or does not work
a rich idler

تلفظ : آید لِر ✔ نه آیدِ لِر❌


کلمات دیگر: