1. the acidity of lime juice
ترشی آب لیمو
2. he talked with envious acidity
او با ترشرویی غبطه آمیزی حرف می زد.
3. let us test the acidity of this vinegar
بیایید میزان اسیدی بودن این سرکه را بسنجیم.
4. Check the acidity of the soil with a test kit.
[ترجمه ترگمان]اسیدیته خاک را با یک بسته آزمایش چک کنید
[ترجمه گوگل]اسیدیته خاک را با یک کیت آزمایش بررسی کنید
5. Acidity in soil can be neutralized by spreading lime on it.
[ترجمه ترگمان]اسیدیته در خاک می تواند با گسترش lime روی آن خنثی شود
[ترجمه گوگل]اسیدیته در خاک می تواند با انتشار آهک بر روی آن خنثی شود
6. Add honey to counterbalance the acidity.
[ترجمه ترگمان]عسل را به محلول اسیدی اضافه کنید
[ترجمه گوگل]عسل را برای مقابله با اسیدیته اضافه کنید
7. A pH test measures the acidity or alkalinity of a substance.
[ترجمه ترگمان]یک تست pH، اسیدیته و یا alkalinity یک ماده را اندازه گیری می کند
[ترجمه گوگل]تست pH یک اسیدیته یا قلیایی یک ماده را اندازه گیری می کند
8. Lime was used to neutralize the acidity of the soil.
[ترجمه ترگمان]برای خنثی کردن the خاک عادت شده بود
[ترجمه گوگل]آهک برای خنثی کردن اسیدیته خاک مورد استفاده قرار گرفت
9. Many show more than a tenfold increase in acidity since 1850.
[ترجمه ترگمان]بسیاری بیش از ده برابر افزایش در اسیدیته از سال ۱۸۵۰ نشان می دهند
[ترجمه گوگل]بسیاری از آنها نشان می دهد که بیش از ده برابر افزایش اسیدیته از سال 1850 است
10. A decrease in acidity of rainwater was recorded at nine sites, with only one recording a statistically significant increase.
[ترجمه ترگمان]کاهشی در اسیدیته آب باران در نه مکان ثبت شد و تنها یک افزایش آماری معنی دار بود
[ترجمه گوگل]کاهش میزان اسیدیته آب باران در 9 سایت ثبت شد، و تنها یک ضبط یک افزایش قابل توجهی داشت
11. Once the acidity is right, huge, mechanical, stainless steel forks are switched on to cut the curd into large chunks.
[ترجمه ترگمان]زمانی که اسیدیته درست است، دوشاخه فولادی بسیار بزرگ، مکانیکی، ضد زنگ به منظور بریدن قطعات خرد شده به تکه های بزرگ تغییر داده می شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که اسیدیته درست است، چنگال های بزرگ، مکانیکی و فولادی ضد زنگ روشن می شوند تا ذرت را به قطعات بزرگ تبدیل کنند
12. Wine acidity, he explains, is swallowed up by the natural sweetness of the shallots.
[ترجمه ترگمان]توضیح می دهد: آب، acidity، با شیرینی طبیعی of بلعیده می شود
[ترجمه گوگل]او توضیح می دهد که اسیدیته شراب، توسط شیرینی طبیعی گل صدف بلعیده شده است
13. As a result of the increasing acidity, certain acidophilic soil bacteria are then released, which promote further acidification.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه افزایش اسیدیته و افزایش اسیدیته، برخی از باکتری های خاک اسیدی مشخص آزاد می شوند، که اسیدی شدن بیشتر را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]در نتیجه افزایش اسیدیته، برخی از باکتری های اسیدوفیلیک خاک آزاد می شوند که باعث افزایش اسیدی شدن می شوند
14. Urine was recommended as a mouthwash because its acidity was thought to prevent tooth decay!
[ترجمه ترگمان]Urine به عنوان یک mouthwash توصیه شد چون قدرت اسیدی آن برای جلوگیری از پوسیدگی دندان در نظر گرفته شد
[ترجمه گوگل]ادرار به عنوان یک دهانشویه توصیه می شود، زیرا اسیدیته آن برای جلوگیری از پوسیدگی دندان است!
15. Water condition: Very soft water with slight acidity.
[ترجمه ترگمان]شرایط آب: آب بسیار نرم با اسیدیته اندک
[ترجمه گوگل]وضعیت آب آب خیلی کم با اسیدیته کم است