1. the chinese undercut their competitors and still make a profit
چینی ها اجناس خود را ارزانتر از رقبای خود عرضه می کنند و با این حال سود می بردند.
2. The firm will be able to undercut its competitors whilst still making a profit.
[ترجمه ترگمان]این شرکت قادر خواهد بود رقبای خود را تحت الشعاع قرار دهد، در حالی که هنوز سود خود را به دست می آورد
[ترجمه گوگل]این شرکت قادر خواهد بود رقبا خود را در حالی که هنوز سود ایجاد کند، پایین آورد
3. We're playing a losing game by trying to undercut our competitor's prices all the time.
[ترجمه ترگمان]ما با تلاش برای تضعیف قیمت رقیب خود در تمام مدت یک بازی بازنده را بازی می کنیم
[ترجمه گوگل]ما در حال تلاش برای از دست دادن بازی های خود هستیم و سعی داریم قیمت های رقیبمان را همیشه پایین بیاوریم
4. Big supermarkets can undercut all rivals, especially small high-street shops.
[ترجمه ترگمان]\"سوپرمارکت ها\" می توانند همه رقبا، به خصوص فروشگاه های کوچک خیابانی را تحت الشعاع قرار دهند
[ترجمه گوگل]سوپر مارکت های بزرگ می توانند تمام رقبای خود، به ویژه مغازه های کوچک خیابانی را تحت فشار قرار دهند
5. Online bookstores can undercut retailers by up to 30%.
[ترجمه ترگمان]bookstores آنلاین می توانند خرده فروشان را تا ۳۰ درصد کاهش دهند
[ترجمه گوگل]کتابفروشی های آنلاین می توانند خرده فروشان را تا 30٪ کاهش دهند
6. They claim to undercut their competitors by at least 5%.
[ترجمه ترگمان]آن ها مدعی هستند که حداقل ۵ درصد از رقبای خود را تحت الشعاع قرار می دهند
[ترجمه گوگل]آنها ادعا می کنند رقبای خود را حداقل 5 درصد پایین می آورند
7. The plastic surgeon undercut the skin of her cheek.
[ترجمه ترگمان]جراح پلاستیک پوست گونه او را به زیر کشید
[ترجمه گوگل]جراح پلاستیک زیر پوست پوست او را تحت فشار قرار می دهد
8. He suspected it was an attempt to undercut his authority.
[ترجمه ترگمان]او مظنون بود که این تلاشی برای تضعیف قدرت اوست
[ترجمه گوگل]او مظنون به این شد که تلاشی برای برانگیختن اقتدار او باشد
9. Popular support would be undercut by political developments.
[ترجمه ترگمان]حمایت مردمی با پیشرفت های سیاسی تضعیف خواهد شد
[ترجمه گوگل]حمایت های مردمی از طریق تحولات سیاسی تحت تاثیر قرار می گیرد
10. Indeed it would seem that these paintings undercut their initial didacticism and that order is evoked primarily to bring it into question.
[ترجمه ترگمان]در واقع به نظر می رسد که این نقاشی ها اولویت اولیه خود را نشان می دهند و این نظم در درجه اول برای مطرح کردن آن در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]در واقع، به نظر می رسد که این نقاشی ها تحت تأثیر تدریس اولیه خود قرار می گیرند و این نظم در درجه اول به سوء استفاده می رسد
11. His arguments are undercut by dubious statistics and projections.
[ترجمه ترگمان]استدلال های او با آمار و پیش بینی های مشکوک در معرض خطر قرار دارند
[ترجمه گوگل]استدلال های او توسط آمار و پیش بینی های مشکوک کاهش می یابد
12. Interruptible gas supplies undercut the cost of fuel oil considerably.
[ترجمه ترگمان]تامین گاز Interruptible بهای سوخت نفت را به میزان قابل توجهی کاهش داده است
[ترجمه گوگل]تامین گاز متوقف شده به طور قابل توجهی باعث کاهش هزینه سوخت نفت می شود
13. Then he rather undercut the room's prim pity for him by roaring with laughter.
[ترجمه ترگمان]سپس با غرشی که از خنده ریسه رفته بود، به او رحم کرد
[ترجمه گوگل]پس از آن، او با خنده از خواب بیدار شد و گریه می کرد
14. Yet standing-order ministers then were furious because travelers undercut them and shattered their monopolies.
[ترجمه ترگمان]با این حال، وزرای نظم و ترتیب خشمگین بودند، زیرا مسافران آن ها را تحت الشعاع قرار داده و انحصارات شان را درهم شکستند
[ترجمه گوگل]با این حال، وزیران پیشنهادی پس از آن خشمگین شدند زیرا مسافران آنها را تحت فشار گذاشتند و انحصاراتشان را خراب کردند