نام مردی
لاطم
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
لاطم. [ طِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از لطم به معنی طپانچه زدن بر رخسار و اندام. ( از منتهی الارب ).
لاطم. [ طِ ] ( اِخ ) نام مردی. ( منتهی الارب ).
لاطم. [ طِ ] ( اِخ ) نام مردی. ( منتهی الارب ).
لاطم . [ طِ ] (اِخ ) نام مردی . (منتهی الارب ).
لاطم . [ طِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از لطم به معنی طپانچه زدن بر رخسار و اندام . (از منتهی الارب ).
کلمات دیگر: