( مصدر ) ۱ - مشغول کاری بودن : [ الان من کار دارم نمیتوانم بیایم ] . ۲ - صاحب شغلی بودن . ۳ - عمده بودن مهم بودن اصل کار بودن : [ کار کن کار بگذراز گفتار کاندرین راه کار دارد کار ] . ( سنائی ) یا کار داشتن با کار داشتن . معامله داشتن با وی سر و کار داشتن بااو : [ نگفته ندارد کسی با تو کار ولیکن چو گفتی دلیلش بیار ] . ( گلستان )
عمده و اصل و مهم بودن
عمده و اصل و مهم بودن