کلمه جو
صفحه اصلی

norse


نورس، اسکاندیناوی، وابسته به کشورهای دانمارک و نروژ و سوئد و ایسلند و فنلاند، زبان های نورس، زبان های اسکاندیناوی، زبان های اسکاندیناوی غربی (نروژی و ایسلندی و فارویی faeroese)، نروژی، اهل اسکاندیناوی، مربوط به اسکاندیناوی

انگلیسی به فارسی

اهل اسکاندیناوی، مربوط به اسکاندیناوی


نورس، اهل اسکاندیناوی، مربوط به اسکاندیناوی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or pertaining to Norway, esp. ancient Norway, or its people, culture, language, or the like; Norwegian.

(2) تعریف: of or pertaining to ancient Scandinavia or its people, culture, languages, or the like; Scandinavian.
اسم جمع ( plural noun )
(1) تعریف: Norwegians, esp. ancient Norwegians.

(2) تعریف: Scandinavians, esp. of the distant past.

(3) تعریف: (used with a sing. verb) Norwegian, esp. ancient Norwegian, or any of the languages of ancient Scandinavia.

• resident of norway; norwegian language
of norway, norwegian

جملات نمونه

1. The word derives from a Norse word meaning "eye of the wind".
[ترجمه ترگمان]کلمه برگرفته از کلمه Norse به معنای \"چشم باد\" است
[ترجمه گوگل]این کلمه از یک واژه نیس معنی 'چشم باد' است

2. In Norse mythology the moon is personified as male.
[ترجمه ترگمان]در اساطیر نورس، ماه به عنوان یک مرد شناخته می شود
[ترجمه گوگل]ماه در اسطوره شناسی نیویورک، مرد به عنوان شخصیت شناخته می شود

3. The Norse were not the only men to dare the sea-routes to Ulthuan.
[ترجمه ترگمان]The تنها کسانی نبودند که جرات رفتن به دریا را نداشتند
[ترجمه گوگل]Norse تنها مردانی نبودند که جاده های دریا را به Ulthuan جریمه کنند

4. As a kid, I read all the Norse mythology I could put my hands on.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک بچه، من همه اساطیر اسکاندیناوی رو خوندم
[ترجمه گوگل]به عنوان یک کودک، من تمام اسطوره های نروژی را می توانستم دستانم را بسازم

5. The Norse people probably called the island Rumsay, adopting an older Celtic name of Ruiminn.
[ترجمه ترگمان]مردم Norse احتمالا این جزیره را Rumsay نامیده اند، و نام سلتی تری از Ruiminn را پذیرفتند
[ترجمه گوگل]مردم نیوایس احتمالا جزیره رومسی را نام بردند، نام یک نام سلتیک روئیمن را قبول کردند

6. From the Old Norse Skratta, a goblin.
[ترجمه ترگمان]از طرف Skratta Old، یک دیو
[ترجمه گوگل]از Skratta قدیمی اسکارلت، یک خدای جنگلی

7. Just as hapless as the plundering Norse overlord he'd been playing for the past few weeks!
[ترجمه ترگمان]درست مثل غارت overlord Norse Norse، او چند هفته گذشته مشغول بازی بود!
[ترجمه گوگل]درست همانطور که بی رحم به عنوان سرپرست Norse غارت او برای چند هفته گذشته بازی کرده است!

8. That wolf? Just as hapless as the plundering Norse overlord he'd been playing for the past few weeks!
[ترجمه ترگمان]اون گرگه؟ درست مثل غارت overlord Norse Norse، او چند هفته گذشته مشغول بازی بود!
[ترجمه گوگل]این گرگ؟ درست همانطور که بی رحم به عنوان سرپرست Norse غارت او برای چند هفته گذشته بازی کرده است!

9. Norse raids have become ever more numerous.
[ترجمه ترگمان]یورش های Norse بیش از پیش به وقوع پیوسته است
[ترجمه گوگل]حملات نوروزی هر روز بیشتر شده است

10. Scandinavian place-names; Old Norse studies.
[ترجمه ترگمان]مکان اسکاندیناوی، مطالعات Norse کهن
[ترجمه گوگل]نام مکان اسکاندیناوی؛ مطالعات قدیمی نروژ

11. Perhaps the most famous legendary squid is the Norse Kraken, a monstrous, tentacled beast as large as an island that devoured ships whole.
[ترجمه ترگمان]شاید مشهورترین ماهی مرکب افسان های، the Norse، هیولایی دیو غول پیکر، که به بزرگی جزیره ای است که تمام کشتی ها را می بلعید
[ترجمه گوگل]شاید معروفترین ماهی مرکب افسانه ای Norse Kraken، یک جانور شگفت انگیز و خالدار به اندازه جزیره ای است که کل کشتی ها را می خورد

12. A collection of Old Norse poems, called the Elder or Poetic Edda, assembled in the early 3th century.
[ترجمه ترگمان]مجموعه ای از اشعار باستانی اسکاندیناوی به نام مهین یا شعر Edda، که در اوایل قرن بیستم گرد هم آمدند
[ترجمه گوگل]مجموعه ای از اشعار قدیمی نیویورک، که در سالهای پایانی قرن بیست و پنجم به نام بزرگ یا ادی شاعر نامیده می شود

13. And in the 9 th century Old Norse was carried far westward to Iceland.
[ترجمه ترگمان]و در قرن ۹، Norse پیر به سمت غرب به سمت ایسلند حمل شد
[ترجمه گوگل]و در قرن 9 میلادی، نروژی قدیمی به سمت ایسلند به سمت غرب حرکت کرد

14. The river Gi 611 -- the Norse Styx - surrounded this lower world on every side.
[ترجمه ترگمان]این رودخانه ۶۱۱ - - the نروژی - در هر طرف این دنیای پایین تر را احاطه کرده بود
[ترجمه گوگل]رودخانه Gi 611 - Norse Styx - این جهان پایین را در هر طرف احاطه کرده است

15. In Norse mythology Yggdrasil was a Great Ash Tree, also known as the Tree of Life.
[ترجمه ترگمان]در اساطیر نورس Yggdrasil یک درخت Ash بزرگ بود که به نام درخت زندگی نیز شناخته می شود
[ترجمه گوگل]در اسطوره نروژی، یوگدراسیل یک درخت عجیب و غریب بود، همچنین به عنوان درخت زندگی شناخته می شد

اصطلاحات

the Norse

1- اسکاندیناوی‌ها، نورس‌ها 2- اسکاندیناوی‌های غربی (نروژی و ایسلندی)


پیشنهاد کاربران

اسکاندیناویایی


کلمات دیگر: