1. contour farming
کشت و کار در راستای خطوط تراز
2. contour irrigation
آبیاری کرتی
3. contour tone
نواخت ناهموار (یا ناهمتراز)
4. a contour table fitting the curve of the wall
میز هم ریخت با انحنای دیوار
5. the contour of a statue
نمای (خطوط خارجی) یک مجسمه
6. the contour of sabalan's mountains at night
نمای کوه های سبلان در شب
7. The contour of the Atlantic coast of America is very irregular.
[ترجمه ترگمان]The ساحل اقیانوس اطلس در آمریکا بسیار نامنظم است
[ترجمه گوگل]کانتور ساحل اقیانوس اطلس آمریکا بسیار نامنظم است
8. So Clarins created Eye Contour Gel with plant extracts from camomile, cornflower, marigold, soothing mallow and astringent witch-hazel.
[ترجمه ترگمان]بنابراین Clarins، Gel Contour را از گل camomile، گل سرخ، گل جعفری، گل های بهاری و astringent را Gel
[ترجمه گوگل]بنابراین کلارینس ژل چشم Contour با عصاره های گیاهی از گل بابونه، گل گندم گل، گل همیشه بهار، مرطوب کننده مرطوب کننده و جادوگر فندق مضر ایجاد کرد
9. Unless I see at least a hint of contour, I assume a crotch has been padded.
[ترجمه ترگمان]مگر اینکه من حداقل یه نشونه از این نقشه رو ببینم فرض می کنم یکی از دو شاخه گیر کرده باشه
[ترجمه گوگل]تا جایی که من حداقل یک اشاره از کانتور را می بینم، فرض می کنم یک لگن کوچک شده است
10. Another map showed contour lines, the positions of a few prominent objects and the heights of one or two locations.
[ترجمه ترگمان]یک نقشه دیگر خطوط contour، مواضع چند شی مهم و ارتفاع یک یا دو محل را نشان داد
[ترجمه گوگل]یک نقشه دیگر خطوط کانتور، موقعیت چند اشیای برجسته و ارتفاع یک یا دو مکان را نشان داد
11. For this reason Contour is offering a free, no obligation trial - you've nothing to lose but inches.
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل است که پیشنهاد یک محاکمه آزاد و اجباری در کار نیست - تو چیزی برای از دست دادن نداری
[ترجمه گوگل]به همین دلیل Contour یک آزمایش آزاد و بدون تعهد ارائه می دهد - شما چیزی برای از دست دادن ندارید، اما اینچ
12. Indeed, contour ploughing, contour brushwood planting, and ditch-and-bund constructions could be said to be types of terrace.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، ploughing contour، contour، planting، و - ditch را می توان به انواع مهتابی گفت
[ترجمه گوگل]در واقع، می توان گفت که تراورس کانتور، کاشت کانتینری بروشو، و سازه های گودال و بوند می تواند نوع تراس باشد
13. The models range from architectural and topographical contour constructions to precise, measured and scaled experiments with steel in a large sandbox.
[ترجمه ترگمان]این مدل ها از ساختمان های contour معماری و topographical تا دقیق، اندازه گیری شده و مقیاس بندی شده با فولاد در یک sandbox بزرگ استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]این مدل ها از ساختارهای معماری معماری و توپوگرافی به آزمایشات دقیق، اندازه گیری شده و مقیاس پذیر با فولاد در یک سد بسکتبال بزرگ محاسبه می شود
14. The method of judging relationship between the contour islands in monolayer slice was improved to increase the rate of discrimination accuracy in the procedure of transforming NC codes.
[ترجمه ترگمان]روش بررسی رابطه بین جزایر contour در برش تک لایه به منظور افزایش میزان دقت تبعیض در روش تبدیل کده ای NC بهبود یافت
[ترجمه گوگل]روش قضاوت رابطه بین جزایر کانتور در قطعه ی تک لایه به منظور افزایش میزان دقت تبادلات در روش تبدیل کد های NC بهبود یافته است
15. Then, an contour extraction algorithm was used to remove the inner pixel of image, and the last part was image edge.
[ترجمه ترگمان]سپس از یک الگوریتم استخراج contour برای حذف پیکسل درونی تصویر استفاده شد، و آخرین قسمت لبه تصویر بود
[ترجمه گوگل]سپس یک الگوریتم استخراج کانتور برای حذف پیکسل داخلی تصویر استفاده شد و آخرین بخش لبه تصویر بود