کلمه جو
صفحه اصلی

apraxia


(پزشکی) اختلال در حرکات عضلات و ناتوانی در انجام کارهای جسمی (در اثر آسیب مغزی)، کنش پریشی

انگلیسی به فارسی

(پزشکی) اختلال در حرکات عضلات و ناتوانی در انجام کارهای جسمی (در اثر آسیب مغزی)، کنش پریشی


آپراکسیا


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: apraxic (adj.)
• : تعریف: a disorder that prevents certain complex muscular movements, caused by damage to the brain.

• loss of the ability to perform intentional motions due to an injury to the nervous system

دیکشنری تخصصی

[روانپزشکی] آپراکسی

جملات نمونه

1. The etiology of developmental apraxia of speech involves motor planning problems and it is associated with the level of language development of children.
[ترجمه ترگمان]علت apraxia رشد گفتار شامل مشکلات برنامه ریزی حرکتی است و با سطح رشد زبان کودکان مرتبط است
[ترجمه گوگل]اتیولوژی آپاکسی گفتار رشدی شامل مسائل مربوط به برنامه ریزی موتور است و با سطح توسعه زبانی کودکان ارتباط دارد

2. Apraxia of speech and Dysarthria are other speech disorders that may be confused with aphasia.
[ترجمه ترگمان]Apraxia گفتار و Dysarthria اختلالات گفتاری دیگری هستند که ممکن است با aphasia اشتباه گرفته شوند
[ترجمه گوگل]نارسایی کلیه و اختلال گفتاری اختلالات گفتاری دیگر است که ممکن است با آفتی اشتباه گرفته شود

3. Apraxia of speech is a term frequently used by speech pathologists to designate an impairment in the voluntary production of articulation and prosody (the rhythm and timing) of speech.
[ترجمه ترگمان]Apraxia گفتار اصطلاحی است که به کرات توسط پاتولوژیست گفتاری و بیان اختلال در تولید داوطلبانه بیان و زمان بندی بیان می شود
[ترجمه گوگل]آپراکسی گفتار یک اصطلاح است که اغلب توسط آسیب شناسان گفتار به عنوان اختلال در تولید داوطلبانه بیان و افترا (ریتم و زمان) گفتار تعیین می شود

4. Apraxia arises from lesion to the regions associated with preparation and planning for the motor act, specifically the supramarginal gyrus of the parietal lobe, Broca's area, and the SMA.
[ترجمه ترگمان]Apraxia ناشی از lesion به مناطق مرتبط با آماده سازی و برنامه ریزی برای عمل موتور، به ویژه قشر supramarginal بخش آهیانه ای، ناحیه بروکا و the است
[ترجمه گوگل]آپراکسی ناشی از ضایعه به مناطق مرتبط با آماده سازی و برنامه ریزی برای عمل حرکتی است، به طور خاص، طناب دو طرفه لوب پاریتال، منطقه Broca و SMA

5. Follow-up examination revealed persistent impairment of apraxia and executive functioning, worsening language performance, and preserved memory.
[ترجمه ترگمان]بررسی پی گیری نشان داد که اختلال مداوم of و کارکرد اجرایی، بدتر شدن عملکرد زبان و حفظ حافظه را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]معاینه پیگیری نشان داد که اختلالات متداول آپراکسی و عملکرد اجرایی، بدتر شدن عملکرد زبان و حافظه حفظ شده است

6. RESULTS:Of the 1cases, different degree of buccofacial apraxia was found in all the cases, speech apraxia in 16 cases, and unilateral neglect in 8 cases.
[ترجمه ترگمان]نتایج: از ۱ مورد، درجات مختلفی از buccofacial apraxia در همه موارد، apraxia در ۱۶ مورد و سهل انگاری یک جانبه در ۸ مورد یافت شد
[ترجمه گوگل]یافته ها: از 1 مورد، درجه متفاوتی از آپاکسی باکوپاتیک در تمام موارد، آپاکسی گفتار در 16 مورد و غفلت یک طرفه در 8 مورد مشاهده شد

7. The prognosis of developmental apraxia of speech depends on severity of the problem, the method and duration of treatment.
[ترجمه ترگمان]پیش بینی رشد و رشد گفتار، به شدت مشکل، روش و مدت درمان بستگی دارد
[ترجمه گوگل]پیش آگهی apraxia توسعه گفتار بستگی به شدت مشکل، روش و مدت زمان درمان است

8. Apraxia is a collective term used to describe impairment in carrying out purposeful movements.
[ترجمه ترگمان]Apraxia اصطلاحی جمعی است که برای توصیف اختلال در انجام حرکات هدفمند بکار می رود
[ترجمه گوگل]Apraxia یک اصطلاح جمعی است که برای توصیف اختلال در انجام حرکات هدفمند مورد استفاده قرار می گیرد

9. Manifestation of ideomotor apraxia, ideational apraxia, constructional apraxia.
[ترجمه ترگمان]manifestation of، ideational apraxia، constructional apraxia
[ترجمه گوگل]تظاهرات آپاکسی ایدئوموتور، آپراکسی ایداتیک، آپراکسی ساختاری

10. Apraxia of speech is observed normally.
[ترجمه ترگمان]معمولا Apraxia سخنرانی به طور عادی مشاهده می شود
[ترجمه گوگل]آپراکسی گفتار به طور طبیعی مشاهده می شود

11. Somebody with apraxia can move, do simple movements just fine but they can't coordinate their movements.
[ترجمه ترگمان]یک نفر با apraxia می تواند حرکت کند، حرکات ساده را فقط خوب انجام دهد، اما نمی توانند حرکات خود را هماهنگ کنند
[ترجمه گوگل]کسی که با apraxia می تواند حرکت کند، حرکات ساده را خوب انجام می دهد، اما آنها نمی توانند حرکت خود را هماهنگ کنند

12. More often, however, apraxia is not very apparent unless one asks the patient to perform or imitate a pretended action.
[ترجمه ترگمان]با این حال، بیشتر اوقات، apraxia خیلی واضح نیست مگر این که فرد از بیمار بخواهد که عمل ساختگی را انجام دهد و یا تقلید کند
[ترجمه گوگل]با این حال، اغلب، آپراکسی بسیار آشکار نیست، مگر اینکه بیمار بخواهد به عمل یا تقلید یک عمل تقبیح شود

13. Apraxia may also primarily affect oral, non-speech movements, like pretending to cough or blow out a candle (facial apraxia).
[ترجمه ترگمان]Apraxia ممکن است در وهله اول بر حرکات شفاهی و غیر کلامی مانند وانمود کردن به سرفه یا ضربه زدن به یک شمع (apraxia صورت)تاثیر بگذارد
[ترجمه گوگل]آپراکسی ممکن است در ابتدا بر حرکات دهانی و غیر گفتاری، مانند تظاهر به سرفه و یا انفجار یک شمع (apraxia صورت) را تحت تاثیر قرار دهد

14. This paper was developed to review recent advances in the study of limb apraxia in order to further understand the nature of this disorder and possible approaches to its interventions.
[ترجمه ترگمان]این مقاله برای بررسی پیشرفت های اخیر در مطالعه of عضو به منظور درک بیشتر ماهیت این اختلال و روش های ممکن به مداخلات خود توسعه داده شد
[ترجمه گوگل]این مقاله برای بررسی تجربیات اخیر در مورد آپاکسیکی اندام برای بدست آوردن بیشتر ماهیت این اختلال و رویکردهای احتمالی مداخلات آن، مورد بررسی قرار گرفته است

پیشنهاد کاربران

آپراکسی ( ناتوانی در انجام حرکات )


کلمات دیگر: