1. her attitude toward the students was motherly
روش او نسبت به دانشجویان مادرگونه بود.
2. her attitude towards life is not good
نگرش او نسبت به زندگی خوب نیست.
3. a degrading attitude toward women
نگرش تحقیرآمیز نسبت به زنان
4. a narrow-minded attitude
روش کوته فکرانه
5. a subjective attitude
گرایش ذهنی
6. his cooperative attitude . . .
روش معاضدت آمیز او . . . .
7. his negative attitude vindicated his resentmen
نگرش منفی او دلخوری او را نشان می داد.
8. his nonconformist attitude
روش سنت گریزانه ی او
9. the overbearing attitude of some police officers
رفتار آمرانه ی برخی افسران پلیس
10. strike an attitude
رل بازی کردن،تو بازی رفتن،(مصنوعی) رفتار کردن،بازی درآوردن
11. this kind of attitude tends to defeat
اینگونه طرز برخورد به شکست خواهد انجامید.
12. ahmad has a servile attitude toward his superiors
احمد نسبت به مافوق های خود رفتار نوکر مابانه ای دارد.
13. hassan preserved his cool attitude
حسن روش خونسردانه ی خود را ادامه داد.
14. he had a friendly attitude
برخوردی دوستانه داشت.
15. the chill in their attitude towards us
سردی طرز برخورد آنها با ما
16. to kneel in an attitude of prayer
به حالت دعا زانو زدن
17. i perceived no difference in their attitude toward foreigners
در نگرش آنان نسبت به خارجیان تغییری ندیدم.
18. a remark that was illustrative of his attitude toward life
گفته ای که نشان دهنده ی نگرش او نسبت به زندگی بود
19. from the start, he had an adversarial attitude toward me
از ابتدا نسبت به من نظر خصومت آمیزی داشت.
20. when it came to older people he assumed a deferential attitude
روش او با اشخاص مسن تر احترام آمیز بود.
21. People's attitude towards the president varies widely.
[ترجمه ترگمان]نگرش مردم نسبت به رئیس جمهور به طور گسترده ای متفاوت است
[ترجمه گوگل]نگرش مردم نسبت به رئیس جمهور به طور گسترده ای متفاوت است
22. They have a casual attitude towards safety .
[ترجمه ترگمان]آن ها رفتاری غیر عادی نسبت به ایمنی دارند
[ترجمه گوگل]آنها یک نگاه گاه به گاه نسبت به ایمنی دارند
23. She seems to have the right attitude for the job.
[ترجمه حسین] او به نظر می رسد ایده های خوبی برای این کار دارد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که او رویکرد درستی برای این کار دارد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که او برای این کار مناسب است
24. When people put on uniforms, their attitude becomes more confident and their manner more officious.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که افراد یونیفرم به تن می کنند، نگرش آن ها مطمئن تر و manner more می شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که مردم در لباس پوشیدن قرار می گیرند، نگرش آنها بیشتر اعتماد به نفس و شایسته تر شدن آنها را می گیرد
25. I find your attitude most offensive.
[ترجمه ترگمان] طرز برخورد تو رو خیلی اهانت آمیز - ه
[ترجمه گوگل]نگرش شما بیشتر توهین آمیز است
26. I fail to comprehend their attitude.
[ترجمه ترگمان]من از طرز رفتار آن ها سر در نمی آورم
[ترجمه گوگل]من نتوانستم نگرش آنها را درک کنم
27. He has a liberal attitude to divorce and remarriage.
[ترجمه ترگمان]او گرایش لیبرال به طلاق و ازدواج مجدد دارد
[ترجمه گوگل]او در مورد طلاق و عقد ازدواج لیبرال دارد