1. male chauvinism
برتر پنداری مردان
2. male lions are bulkier than female ones
نره شیرها از ماده شیرها هیکل دارترند.
3. male sex organs
اندام های تناسلی مرد یا حیوان نر
4. a male animal
حیوان نر
5. a male choir
گروه آواز مرکب از مردان
6. a male donkey
خر نر،نره خر
7. a male holly
درخت خاس پرچم دار
8. a male homosexual with effeminate mannerisms
مرد همجنس باز با اطوار زنانه
9. a male horse coupling
بست نرگی شیلنگ
10. a male lion and his mate
شیر نر و جفت او
11. a male monkey
میمون نر
12. the male mammal was structured for competition
پستاندار نر برای رقابت ساخته شده بود.
13. the male population of the city
جمعیت مردان در شهر
14. the male sex
جنس مذکر
15. a deep male voice
صدای کلفت و مردانه
16. among lions the male is bigger than the female
در میان شیران،جنس نر درشت تر از جنس ماده است.
17. persons of the male persuation
افراد جنس نر
18. he was full of male energy
او مملو بود از شور و حرارت مردانه.
19. the assailant was a thirty-year old, male caucasian
ضارب مردی سی ساله و سفیدپوست بود.
20. upon seeing the female dog, the male dog became very excited
سگ نر با دیدن سگ ماده سخت هیجان زده شد.
21. eight of the pups were beautiful, the only exception was a potbellied little male
هشت تا از توله سگ ها زیبا بودند و یگانه استثنا یک توله ی نر شکم گنده بود.
22. The bright plumage of many male birds has evolved to attract females.
[ترجمه ترگمان]پره ای روشن بسیاری از پرندگان نر برای جذب زنان تکامل یافته است
[ترجمه گوگل]پرتقال روشن بسیاری از پرندگان مردانه برای جذب زنان تکامل یافته است
23. Many women earn less than their male colleagues.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از زنان کم تر از همکاران مرد خود درآمد دارند
[ترجمه گوگل]بسیاری از زنان کمتر از همکاران مرد خود کسب می کنند
24. The male sperm fertilizes the female egg.
[ترجمه ترگمان]اسپرم مذکر از تخم مرغ مونث استفاده میکنه
[ترجمه گوگل]اسپرم مرد تخم مرغ را بارور می کند
25. The male reproductive organs are exterior to the body.
[ترجمه ترگمان]اندام های تولید مثلی نر در خارج از بدن قرار دارند
[ترجمه گوگل]اندام های تولید مثل مردان بیرون بدن هستند
26. Women soldiers will join their male counterparts at the army base.
[ترجمه ترگمان]سربازان زن در پایگاه ارتش به همتایان مرد خود خواهند پیوست
[ترجمه گوگل]سربازان زن به همتایان مرد خود در پایگاه ارتش خواهند پیوست
27. Testosterone is the male sex hormone.
[ترجمه ترگمان]تستسترون \"هورمون مردانه مذکر\" - ه
[ترجمه گوگل]تستوسترون هورمون جنسی مردانه است
28. God is often conceived of as male.
[ترجمه ترگمان]خداوند غالبا به عنوان یک مرد تصور می شود
[ترجمه گوگل]خدا اغلب به عنوان مردی در نظر گرفته شده است