1. their attachment to the liberal wing
وابستگی آنان به جناح لیبرال
2. she developed a strong attachment to mohsen
او نسبت به محسن دلبستگی شدیدی پیدا کرد.
3. this bone serves as an attachment for the muscles of the wing
این استخوان عضلات بال را به هم مرتبط می کند.
4. this vacuum cleaner has a special attachment for curtains
این جاروبرقی وسیله ی مخصوصی برای (تمیز کردن) پرده ها دارد.
5. They discussed the attachment of new conditions to the peace plans.
[ترجمه ترگمان]آن ها درباره وابستگی اوضاع جدید به برنامه های صلح بحث و تبادل نظر کردند
[ترجمه گوگل]آنها در مورد پیوستن شرایط جدید به برنامه های صلح بحث کردند
6. I feel no attachment to the countryside.
[ترجمه ترگمان]هیچ علاقه ای به حومه شهر ندارم
[ترجمه گوگل]من هیچ وابستگی به حومه را احساس نمی کنم
7. The attachment of the new engine to the car only took a few minutes.
[ترجمه ترگمان]اتصال موتور جدید به اتومبیل تنها چند دقیقه طول کشید
[ترجمه گوگل]پیوستن موتور جدید به خودرو فقط چند دقیقه طول کشید
8. He has a strong sentimental attachment to the place.
[ترجمه ترگمان]علاقه شدیدی به این مکان دارد
[ترجمه گوگل]او وابستگی احساسی قوی به این مکان دارد
9. As a teenager she formed a strong attachment to one of her teachers.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک نوجوان، دلبستگی شدیدی به یکی از معلمان داشت
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک نوجوان، وابستگی قوی به یکی از معلمانش را شکل داد
10. He was sent on attachment to their offices in Hong Kong.
[ترجمه ترگمان]او به offices در هنگ کنگ فرستاده شد
[ترجمه گوگل]او به دفتر خود در هنگ کنگ فرستاده شد
11. I'll send the spreadsheet as an attachment.
[ترجمه ترگمان]من به عنوان یک دلبستگی نشان می دهم
[ترجمه گوگل]من صفحه گسترده را به عنوان ضمیمه ارسال خواهم کرد
12. I wasn't able to open that attachment.
[ترجمه ترگمان]من نتونستم اون عشق رو باز کنم
[ترجمه گوگل]من توانستم این پیوست را باز کنم
13. Can you mail it to me as an attachment?
[ترجمه ترگمان]آیا می توانید آن را به عنوان یک وابستگی به من ارسال کنید؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید آن را به عنوان ضمیمه به من بفرستید؟
14. I'll email my report to you as an attachment.
[ترجمه ترگمان]من گزارشم را به عنوان یک وابستگی به تو ایمیل می کنم
[ترجمه گوگل]من گزارش خود را به عنوان ضمیمه ایمیل می کنم
15. At university I formed a strong attachment to one of my tutors.
[ترجمه ترگمان]در دانشگاه به یکی از tutors علاقه شدیدی پیدا کردم
[ترجمه گوگل]در دانشگاه من وابستگی قوی به یکی از آموزگارانم را شکل دادم
16. She has a great attachment to her sister.
[ترجمه ترگمان]خیلی به خواهرش علاقه دارد
[ترجمه گوگل]او وابسته به خواهرش است
17. She is unlikely to give up her lifelong attachment to feminist ideas.
[ترجمه ترگمان]بعید است که او وابستگی مادام العمر خود به ایده های فمینیستی را رها کند
[ترجمه گوگل]بعید است که او وابستگی مادام العمر خود به ایده های فمینیستی را کنار بگذارد
18. She's on attachment to the local hospital.
[ترجمه ترگمان]او به بیمارستان محلی علاقه دارد
[ترجمه گوگل]او وابسته به بیمارستان محلی است