1. her compliance with the terms of the contract
توافق او با شرایط قرار داد
2. in compliance with
به پیروی از
3. Better a frank denial than unwillig compliance.
[ترجمه مهدی] انکار صریح از توافق با بی میلی بهتر است
[ترجمه ترگمان]بهتر است انکار کنی که قبول می کنی
[ترجمه گوگل]بهتر است یک انکار فریبانه از انطباق غیر مجاز
4. Compliance with the law is expected.
[ترجمه علی] پیروی از قانون مورد انتظار است.
[ترجمه ترگمان]انطباق با این قانون انتظار می رود
[ترجمه گوگل]انتظار می رود مطابق با قانون باشد
5. Your compliance with his request pleased your father.
[ترجمه naoom] موافقت شما با درخواست پدرتان، او را خشنود ساخت.
[ترجمه ترگمان] درخواست شما با درخواست اون، پدرت رو راضی کرد
[ترجمه گوگل]رعایت درخواست شما با پدرتان خوشحال شد
6. Compliance is expected of all members.
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که همه اعضا این کار را انجام دهند
[ترجمه گوگل]انتظار می رود از همه اعضا انتظار برآورده شود
7. Patients should have a history of good compliance with treatment.
[ترجمه ترگمان]بیماران باید سابقه سازگاری خوب با درمان داشته باشند
[ترجمه گوگل]بیماران بایستی سابقه مناسب درمان را داشته باشند
8. The government may take steps to enforce compliance with the new measures.
[ترجمه علی] دولت می تواند گام هایی بردارد تا پیروی از اقدامات جدید را اعمال کند.
[ترجمه ترگمان]دولت ممکن است گام هایی را بردارد تا انطباق با اقدامات جدید را اجرا کند
[ترجمه گوگل]دولت می تواند اقدامات لازم را برای تطابق با اقدامات جدید انجام دهد
9. Compliance with the law is expected in the state.
[ترجمه ترگمان]انطباق با این قانون در کشور انتظار می رود
[ترجمه گوگل]در دولت انتظار می رود که با قانون برخورد شود
10. American forces will remain to verify compliance with the treaty.
[ترجمه ترگمان]نیروهای آمریکایی باقی خواهند ماند تا انطباق با این معاهده را تایید کنند
[ترجمه گوگل]نیروهای آمریکایی برای تأیید انطباق با این پیمان باقی خواهند ماند
11. It's his compliance that amazes me.
[ترجمه ترگمان]این تنها compliance که منو شگفت زده کرد
[ترجمه گوگل]این پیروی از آن است که من را شگفت زده می کند
12. He was terrified into compliance.
[ترجمه ترگمان]او از قبول اطاعت وحشت داشت
[ترجمه گوگل]او به انطباق وحشت زده شد
13. The company says it is in full compliance with US labor laws.
[ترجمه ترگمان]این شرکت می گوید که این شرکت مطابق با قوانین کار ایالات متحده است
[ترجمه گوگل]این شرکت می گوید که این قانون کاملا مطابق با قوانین کار ایالات متحده است
14. Safety measures were carried out in compliance with paragraph 6 of the building regulations.
[ترجمه ترگمان]اقدامات ایمنی در انطباق با بند ۶ مقررات ساختمان انجام شد
[ترجمه گوگل]اقدامات ایمنی مطابق با بند 6 مقررات ساختمان انجام شد
15. Matters like compliance costs, assessments and appeal hearings are also dealt with here.
[ترجمه ترگمان]مسائل مانند هزینه های مطاوعت، ارزیابی ها و جلسات دادرسی نیز در اینجا مورد بررسی قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]در اینجا نیز مسائل مربوط به هزینه های انطباق، ارزیابی ها و جلسات درخواست تجدید نظر نیز مورد بررسی قرار می گیرند