کلمه جو
صفحه اصلی

opiate


معنی : مخدر، افیون دار، تکسین دهنده
معانی دیگر : داروی دارای تریاک، افیون دارو، داروی مخدر، آرام بخش، آرام کننده، آرامگر، کرخت کننده، خواب آور، رخوت آور، تخدیر کننده، (نادر) با افیون درمان کردن

انگلیسی به فارسی

افیون دار، خواب اور، مخدر، تکسین دهنده


مخدر، افیون دار، تکسین دهنده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: any of a number of drugs containing or made from opium that induce calmness, stupor, or sleep, or relieve pain.
مشابه: anesthetic, dope, drug, heroin, horse, laudanum, morphine, narcotic, opium, poppy, sedative, smack

- Heroin and morphine are opiates and highly addictive drugs.
[ترجمه ترگمان] هروئین و مورفین مواد مخدر و داروهای بسیار اعتیادآور هستند
[ترجمه گوگل] هروئین و مورفین مواد مخدر و مواد مخدر بسیار اعتیاد آور هستند

(2) تعریف: any drug that has similar effects.
مترادف: depressant, hypnotic, narcotic, sedative, soporific, tranquilizer
مشابه: analgesic, anesthetic, anodyne, barbiturate, dope, downer, drug, lenitive, methadone, painkiller

(3) تعریف: anything that induces relaxation, calm, or stupor.
مترادف: narcotic, opium
مشابه: nepenthe

- Television was his opiate, and he spent every moment he could lounging in front of it.
[ترجمه ترگمان] تلویزیون opiate بود و هر لحظه می توانست جلوی آن لم بدهد
[ترجمه گوگل] تلویزیون اوتیک او بود، و او هر لحظه ای را که می توانست جلوی آن را بگیرد صرف کرد
صفت ( adjective )
(1) تعریف: having opium or another opiate as an ingredient.
مترادف: narcotic

(2) تعریف: inducing calm, stupor, or sleep.
مترادف: hypnotic, narcotic, sedative, soporific
مشابه: anesthetic, calming, soothing
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: opiates, opiating, opiated
(1) تعریف: to treat or drug with or as if with an opiate.
مترادف: drug, narcotize, sedate
مشابه: anesthetize, dope, tranquilize

(2) تعریف: to cause to be dull or stupefied.
مترادف: narcotize
مشابه: deaden, dull, stupefy

• narcotic drug containing opium; anything which soothes or causes sleepiness or dullness of the senses; pharmaceutical substance which has properties similar to opium and its derivatives
containing opium or a derivative of opium; narcotic, drug; calming, pacifying; boring
medically administer opium or a derivative of opium in order to relieve pain or anesthetize completely; calm, dull the senses, make sleepy
an opiate is a drug that contains opium. opiates can reduce pain or cause you to sleep; a formal word.
if you say something is an opiate, you mean it makes people think less or spend less time on things which are important; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[بهداشت] آرام بخش - خواب آور

مترادف و متضاد

مخدر (صفت)
narcotic, stupefacient, opiate

افیون دار (صفت)
opiate

تکسین دهنده (صفت)
opiate

جملات نمونه

1. codeine is a good opiate
کدئین ماده ی آرامبخش خوبی است.

2. marx called religion "the opiate of the masses"
مارکس مذهب را ((افیون توده ها)) نامید.

3. Hollywood movies were seen as an opiate for the people.
[ترجمه ترگمان]فیلم های هالیوودی به عنوان یک داروی مخدر برای مردم دیده می شوند
[ترجمه گوگل]فیلم های هالیوود به عنوان مخدر برای مردم دیده می شود

4. Six of the patients used an opiate or an anti-diarrhoeal preparation during the radiotherapy.
[ترجمه ترگمان]شش تن از بیماران از یک داروی مخدر یا آمادگی مقابله با مواد مخدر در طول the استفاده کردند
[ترجمه گوگل]شش نفر از بیماران در طی پرتودرمانی از داروهای ضد افسردگی یا ضد اسهال استفاده می کردند

5. And opium and opiate derivatives just came along with it, y'know.
[ترجمه ترگمان]خودت می دانی که مشتقات تریاک و تریاک درست پیش آمده
[ترجمه گوگل]و مشتقات تریاک و مواد مخدر فقط همراه با آن آمده، می دانید

6. For humanitarian reasons, all paralysed infants should receive opiate analgesia.
[ترجمه ترگمان]به دلایل بشردوستانه، همه کودکان فلج شده باید از مواد مخدر تزریقی استفاده کنند
[ترجمه گوگل]به دلایل بشردوستانه، تمام نوزادان فلج شده باید مسکن موضعی مصرف کنند

7. Its affinity for the opiate receptor means, however, that it could be addictive in the same way as morphine.
[ترجمه ترگمان]اما نزدیکی آن به گیرنده مواد مخدر به این معنی است که به همین روش می تواند اعتیاد آور باشد
[ترجمه گوگل]با این وجود، وابستگی آن به گیرنده پروتئین به این معناست که این می تواند اعتیادآور همانند مورفین باشد

8. Religion isn't the opiate of the masses, fashion is.
[ترجمه ترگمان]دین، the توده های مردم نیست
[ترجمه گوگل]دین مخالف توده ها نیست، مد است

9. To review the neurochemical substrates of opiate reinforcement.
[ترجمه ترگمان]برای بررسی لایه های neurochemical تقویت کننده مواد مخدر
[ترجمه گوگل]برای بررسی زیرمجموعه های عصبی مواد مخدر

10. The study suggested that elevated levels of endogenous opiate peptides in blood and CSF were involved in pathogenesis of epidemic encephalitis-B and naloxone is an effective therapy.
[ترجمه ترگمان]مطالعه نشان داد که سطح بالایی از opiate endogenous در خون و CSF ها در بیماری زایی of شیوع بیماری های همه گیر دخیل بوده اند - B و naloxone یک درمان موثر هستند
[ترجمه گوگل]این مطالعه نشان داد که پپتیدهای اپیدمی درون سلولی در خون و CSF در پاتوژنز آنسفالیت-B اپیدمی B دخیل هستند و نالوکسون یک درمان موثر است

11. An opiate vapor, dewy, dim, Exhales from out her golden rim.
[ترجمه ترگمان]یک بخار مواد مخدر، dewy، dim، از لبه طلایی او بیرون می آمد
[ترجمه گوگل]بخار مخلوط، مبهمی، کم عمق، از لبه طلایی او بیرون می آید

12. He cannot sleep,[sentence dictionary] not even after taking an opiate.
[ترجمه ترگمان]او نمی تواند بخوابد، فرهنگ لغت [ جمله ] حتی پس از گرفتن یک داروی مخدر
[ترجمه گوگل]او نمیتواند بخوابد، [فرهنگ لغت جمله] حتی پس از مصرف مخدر

13. Objective : To understand the prevalent rates of opiate abuse at six areas in Hunan Province.
[ترجمه ترگمان]هدف: درک نرخ های رایج مصرف مواد مخدر در شش ناحیه در استان هونان
[ترجمه گوگل]هدف: برای درک میزان شایع سوء مصرف مواد مخدر در شش منطقه در استان هونان

14. Today, there are some treatments on opiate addiction such as methadone - maintained treatment and so on.
[ترجمه ترگمان]امروزه، برخی از درمان ها در زمینه اعتیاد به مواد مخدر مانند درمان متادون و غیره وجود دارد
[ترجمه گوگل]امروزه درمان هایی برای اعتیاد به مواد مخدر مانند درمان متادون و غیره وجود دارد

15. In the stupid opiate the exhausted war.
[ترجمه ترگمان]در داروی خواب آور جنگ خسته
[ترجمه گوگل]در مخدر احمقانه جنگ خسته

Codeine is a good opiate.

کدئین ماده‌ی آرام‌بخش خوبی است.


Marx called religion "the opiate of the masses".

مارکس مذهب را «افیون توده‌ها» نامید.


پیشنهاد کاربران

افیونی

opiate ( پزشکی )
واژه مصوب: مادۀ افیونی
تعریف: هریک از داروهای مشتق از افیون، مانند مرفین و پاپاورین ( papaverine )


کلمات دیگر: