کلمه جو
صفحه اصلی

nude

معنی : برهنه، عریان، لخت
معانی دیگر : (به ویژه انسان) لخت، بی لباس، پتی، عور، لاج، نقاشی یا تندیس آدم برهنه، (زمین و غیره) بی پوشش، بی گیاه، برهوت، لوت، آدم لخت، آدم برهنه، مدل بی جامه، (حقوق - به ویژه در مورد قراردادها) بدون وجه التزام تخلف، عقد غیر معوض، پوچ، بی اثر

انگلیسی به فارسی

برهنه، عریان، لخت، پوچ، بی اثر

لخت، برهنه، پوچ، عریان، بی اثر

انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• (1) تعریف: not wearing clothes; naked.
• مترادف: au naturel, bare, naked, stark-naked, unclad
• متضاد: clad, clothed, decent, dressed
• مشابه: stripped, undressed
• (2) تعریف: not covered or furnished; bare.
• مترادف: bare
• مشابه: naked, plain
• (3) تعریف: unsupported by evidence or otherwise legally invalid.
• مشابه: invalid
اسم ( noun )
مشتقات: nudely (adv.)
• (1) تعریف: a naked person, esp. as represented in art.
• مشابه: figure
• (2) تعریف: the state or condition of being naked.
• مترادف: buff
• مشابه: undress
- They sunbathed in the nude.
[ترجمه ترگمان] آن ها برهنه بودند
[ترجمه گوگل] آنها برهنه آفتاب گرفتند
• nakedness; unclothed person; naked model; painting of a naked person
naked, unclothed; uncovered, not decorated; lacking support (law); intended for naked people (e.g. nude beach)
someone who is nude is not wearing any clothes.
a nude is a picture or statue of a nude person.

دیکشنری تخصصی

[بهداشت] آدم برهنه

مترادف و متضاد

without clothes, covering

برهنه (صفت)
aphyllous, naked, nude, bald
عریان (صفت)
bare, naked, nude, bald
لخت (صفت)
picked, bare, naked, nude, lumpish, revealed

Synonyms: au naturel, bald, bare, bare-skinned, buck naked, dishabille, disrobed, exposed, garmentless, in birthday suit, in one’s skin, in the altogether, naked, peeled, raw, skin, stark, stark-naked, stripped, unattired, unclad, unclothed, uncovered, undraped, undressed, wearing only a smile, without a stitch

Antonyms: clothed, covered

جملات نمونه

a nude hillside

دامنه‌ی تپه‌ای بی‌گیاه

The children went swimming in the nude.

بچه‌ها برهنه به شنا پرداختند.

1. nude swimming
شنای برهنه (بدون لباس شنا)
2. a nude hillside
دامنه ی تپه ای بی گیاه
3. in the nude
به طور برهنه،بی جامه،لخت و پتی
4. they discovered his nude body in a ditch
جسد عریان او را در چاله ای پیدا کردند.
5. the painting of a nude woman
نقاشی یک زن لخت
6. the children went swimming in the nude
بچه ها برهنه به شنا پرداختند.

They discovered his nude body in a ditch.

جسد عریان او را در چاله‌ای پیدا کردند.

the painting of a nude woman

نقاشی یک زن لخت

nude swimming

شنای برهنه (بدون لباس شنا)

Goya's nudes are in color.

نقاشی‌های اشخاص برهنه‌ی گویا رنگی هستند.

اصطلاحات

in the nude

به‌طور برهنه، بی‌جامه، لخت و پتی

پیشنهاد کاربران

خنثی
لُخت
برهنه:/
در صنعت مد رنگ نود به رنگ همرنگ بدن که از صورتی کمرنگ تا بژ رو شامل میشه. مثل لاک نودی یا رژ نودی
ورژن قوی تر naked هست. یعنی لخت مادرزاد
Send naked body
کلمات دیگر: