کلمه جو
صفحه اصلی

prevalence


معنی : شیوع، تفوق، پخش، نفوذ، رواج، غلبه، درجه شیوع
معانی دیگر : شیوع، پخش، نفوذ، تفوق، درجه شیوع، رواج

انگلیسی به فارسی

شیوع، پخش، نفوذ، گستردگی، رواج، عمومیت


شیوع، رواج، تفوق، غلبه، درجه شیوع، نفوذ، پخش


انگلیسی به انگلیسی

• commonness, state of being widespread, currentness, predominance
the prevalence of something is the fact that it is widespread and occurs commonly.

دیکشنری تخصصی

[بهداشت] شیوع

مترادف و متضاد

شیوع (اسم)
accession, prevalence, outbreak, spread, rampancy, burst, break-out

تفوق (اسم)
prevalence, influence, advantage, excellence, superiority, supremacy, predominance, domination, ascendancy, vantage, ascendency, hegemony, headship, predominancy, pre-emimence

پخش (اسم)
release, prevalence, allotment, propagation, dispensation, broadcast, distribution, diffusion, dissemination, effluence

نفوذ (اسم)
influx, prevalence, force, influence, authority, leading, penetration, infiltration, permeation, dominance, importance, transpiration, transudation, insinuation, seepage, prestige

رواج (اسم)
prevalence, propagation, circulation, currency, vogue

غلبه (اسم)
win, prevalence, victory, conquest, predominance, domination, winning, dominance, prepotency

درجه شیوع (اسم)
prevalence

جملات نمونه

1. They were very surprised by the prevalence of anti - government sentiments.
[ترجمه موسی] آنها از رواج ( تداول ) احساسات ضد دولتی بسیار متعجب ( شگفت زده ) شدند.
[ترجمه ترگمان]آن ها از شیوع احساسات ضد دولتی بسیار شگفت زده شدند
[ترجمه گوگل]آنها از شیوع احساسات ضد حکومتی شگفت زده شدند

2. In fact, East Anglia's sickness prevalence rate is 6 higher than the predicted 18 namely 20
[ترجمه موسی] در حقیقت ، میزان شیوع بیماری East Anglia 6 بیشتر از 18 پیش بینی شده یعنی 20 است.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، نرخ شیوع بیماری Anglia شرقی ۶ برابر بیشتر از میزان پیش بینی شده ۱۸ به ۲۰ است
[ترجمه گوگل]در واقع، میزان شیوع بیماری در شرق انگلیس 6 برابر پیش بینی شده 18 است، بطوریکه 20

3. In inner cities the prevalence of depression among mothers of young children is even greater.
[ترجمه موسی] در شهرهای داخلی، شیوع افسردگی در مادران کودکان خردسال حتی بیشتر است.
[ترجمه ترگمان]در درونشهرها، شیوع افسردگی در میان مادران کودکان بزرگ تر است
[ترجمه گوگل]در شهرهای داخلی، شیوع افسردگی در مادران کودکان جوان بیشتر است

4. Consequently, it was forecast that the prevalence of heroin use might also begin to fall from 1988-
[ترجمه موسی] در نتیجه پیش بینی شد که شیوع مصرف هروئین نیز ممکن است از سال 1988 شروع به کاهش کند.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه پیش بینی شد که شیوع مصرف هروئین هم ممکن است از سال ۱۹۸۸ شروع شود
[ترجمه گوگل]در نتیجه، پیش بینی می شود که شیوع مصرف هروئین نیز در سال های 1988-

5. Main outcome measures - Prevalence at birth and prevalence after prevention in 73 congenital abnormality types or groups.
[ترجمه ترگمان]معیارهای پیامد اصلی - شیوع در تولد و شیوع بعد از جلوگیری از ۷۳ نوع ناهنجاری مادرزادی
[ترجمه گوگل]معیارهای اصلی نتیجه - شیوع در هنگام تولد و شیوع پس از پیشگیری در 73 نوع یا گروه اختلال مادرزادی

6. Psychiatric symptoms Further data concerning the prevalence of a variety of psychiatric symptoms are available from the health and lifestyle survey.
[ترجمه ترگمان]علائم اختلالات روانی نیز در ارتباط با شیوع انواع علائم روانی ناشی از بررسی سلامت و سبک زندگی وجود دارد
[ترجمه گوگل]نشانه های روانپزشکی اطلاعات بیشتر در مورد شیوع انواع نشانه های روانپزشکی از مطالعه سلامت و شیوه زندگی موجود است

7. Prevalence of obesity Obesity appears to be related to cultural practice as it varies according to class.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که رواج چاقی چاقی به فعالیت های فرهنگی مربوط می شود چون با توجه به کلاس فرق می کند
[ترجمه گوگل]شیوع چاقی به نظر می رسد چاقی به عملکرد فرهنگی بستگی دارد، زیرا طبق طبقه بندی متفاوت است

8. One was the prevalence of nomadic, pastoral life, as in Arabia.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها شیوع زندگی کوچ نشینی و روستایی مانند عربستان سعودی بود
[ترجمه گوگل]یکی از شیوع عشایری، زندگی پستانداران، مانند عربستان بود

9. Our findings can not explain the higher overall prevalence of simple renal cysts in men.
[ترجمه ترگمان]یافته های ما نمی تواند شیوع کلی بالاتر کیست renal ساده را در مردان توضیح دهد
[ترجمه گوگل]یافته های ما نمی تواند شایع ترین شیوع کلی کیست کلیه در مردان را توضیح دهد

10. The prevalence and clinical significance of inflammatory cells in diseased tissue is controversial.
[ترجمه ترگمان]شیوع و اهمیت بالینی سلول های التهابی در بافت بیمار، بحث برانگیز است
[ترجمه گوگل]شیوع و اهمیت بالینی سلول های التهابی در بافت های بیمار بحث انگیز است

11. Yet paradoxically, so did the prevalence of HIV infection.
[ترجمه ترگمان]با این حال، paradoxically، شیوع بیماری ایدز را انجام داد
[ترجمه گوگل]با این حال، به طور متناقض، شیوع عفونت HIV نیز چنین بود

12. The prevalence of this dimension of psychiatric disturbance in institutions has not been reported.
[ترجمه ترگمان]شیوع این بعد اختلالات روانی در موسسات گزارش نشده است
[ترجمه گوگل]شیوع این بعد اختلال روانپزشکی در مؤسسات گزارش نشده است

13. The prevalence of conflict in Gascony during this period reflects the vulnerability of minors to the political ends of their elders.
[ترجمه موسی] رواج درگیری در گاسکونی در این دوره نشان دهنده آسیب پذیری افراد زیر سن قانونی از اهداف سیاسی بزرگان آنها است.
[ترجمه ترگمان]رواج درگیری ها در گاسکونی در طی این دوره بازتاب آسیب پذیری افراد خردسال به اهداف سیاسی ریش سفیدان خود است
[ترجمه گوگل]شیوع اختلاف در گاسکون در طول این دوره، آسیبپذیری کودکان را به اهداف سیاسی بزرگان خود نشان می دهد

14. Will the prevalence of heroin use increase, decline or become stable?
[ترجمه موسی] آیا شیوع مصرف هروئین افزایش ، کاهش یا پایدار خواهد ماند؟
[ترجمه ترگمان]آیا شیوع مصرف هروئین افزایش می یابد، کاهش می یابد یا پایدار می شود؟
[ترجمه گوگل]آیا شیوع مصرف هروئین افزایش می یابد، کاهش می یابد یا تبدیل به ثبات می شود؟

15. Iron deficiency anemia, as evidenced by a high prevalence of low hemoglobin levels, was a widespread problem.
[ترجمه موسی] کم خونی ناشی از فقر آهن ، همانطور که با شیوع بالای سطح هموگلوبین پایین مشهود است ، یک مشکل گسترده ( شایع ) بود.
[ترجمه ترگمان]کم خونی ناشی از کمبود آهن، که در شیوع بالای هموگلوبین کم دیده می شود، یک مشکل گسترده بود
[ترجمه گوگل]کم خونی فقر آهن، همانطور که در شیوع بالای سطح هموگلوبین پایین است، یک مشکل گسترده بود

پیشنهاد کاربران

شیوع

تداول

انتشار و شیوع بیماری

نسبت درگیر شدن به موضوع مورد نظر در جمعیت هدف

prevalence ( noun ) = شیوع، شیوع بیماری، رواج، عمومیت، نفوذ، پخش، غلبه، استیلا، تداول، همه گیر ، فراوانی

prevalence rate = میزان شیوع
contamination prevalence = شیوع آلودگی

متداول شدن، فراگیر شدن، فراگیری

رواج , شیوع

# The prevalence of smoking amongst teenagers
# The prevalence of American slang in British speech
# Populations with a high prevalence of the virus

استفاده مکرر
مترادف frequent use

prevalence ( پزشکی )
واژه مصوب: شیوع
تعریف: تعداد کل موارد جدید و قدیم ابتلا به بیماری یا وقوع رویدادی در یک جامعه در یک دورۀ زمانی مشخص


کلمات دیگر: