1. graph showing mean temperatures in january
نمودار میانگین درجه ی حرارت در ژانویه
2. isomorphic graph
گراف همریخت
3. The statistics can be depicted as a graph.
[ترجمه ترگمان]آمار را می توان به صورت یک نمودار نشان داد
[ترجمه گوگل]آمار می تواند به صورت یک گراف نمایش داده شود
4. They made a graph of weather.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک گراف از آب و هوا ساختند
[ترجمه گوگل]آنها یک نمودار از آب و هوا را ساخته اند
5. Line the pages for the graph both horizontally and vertically.
[ترجمه ترگمان]صفحات برای نمودار هم به صورت افقی و هم به صورت عمودی خط بکشید
[ترجمه گوگل]صفحات را برای گراف به صورت افقی و عمودی بنویسید
6. This graph shows how crime has varied in relationship to unemployment over the last 20 years.
[ترجمه ترگمان]این نمودار نشان می دهد که چگونه بزهکاری در طول ۲۰ سال گذشته تا چه حد تغییر کرده است
[ترجمه گوگل]این نمودار نشان می دهد چگونه جرم در ارتباط با بیکاری در 20 سال گذشته متفاوت بوده است
7. We plotted a graph to show the increase in sales figures this year.
[ترجمه ترگمان]ما برای نشان دادن افزایش تعداد فروش در سال جاری یک گراف رسم کردیم
[ترجمه گوگل]ما یک نمودار برای نشان دادن افزایش در آمار فروش در سال جاری طراحی کردیم
8. The unemployment-income curve on the graph has a negative slope.
[ترجمه ترگمان]منحنی نرخ بیکاری در نمودار شیب منفی دارد
[ترجمه گوگل]منحنی درآمد بیکاری در نمودار شیب منفی دارد
9. Keith was drawing a complicated-looking graph.
[ترجمه ترگمان]کیت یک نمودار بسیار پیچیده را طراحی کرد
[ترجمه گوگل]کیت یک گراف پیچیده به دنبال داشت
10. We plot about eight points on the graph.
[ترجمه ترگمان]ما در حدود هشت نقطه در این نمودار داریم
[ترجمه گوگل]ما حدود هشت نقطه را در نمودار می نویسیم
11. She drew a graph showing the relationship between costs and sales.
[ترجمه ترگمان]او گرافی را کشید که رابطه بین هزینه و فروش را نشان می داد
[ترجمه گوگل]او یک نمودار نشان داد که رابطه بین هزینه ها و فروش وجود دارد
12. The graph shows how house prices have risen since the 1980s.
[ترجمه ترگمان]این نمودار نشان می دهد که قیمت خانه از دهه ۱۹۸۰ تا چه حد افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]این نمودار نشان می دهد که چگونه قیمت خانه ها از دهه 1980 افزایش یافته است
13. The graph flattens out gradually after a steep fall.
[ترجمه ترگمان]نمودار به تدریج پس از سقوط شیب صاف می شود
[ترجمه گوگل]نمودار پس از یک سقوط شیبدار به تدریج پراکنده می شود
14. Martin showed me a graph of their recent sales.
[ترجمه ترگمان]مارتین نمودار فروش اخیر آن ها را به من نشان داد
[ترجمه گوگل]مارتین یک نمودار از فروش اخیر خود را به من نشان داد
15. The figures are all plotted on a graph.
[ترجمه ترگمان]نمودارها همگی بر روی یک نمودار رسم شده اند
[ترجمه گوگل]تمام ارقام بر روی یک گراف قرار می گیرند