کلمه جو
صفحه اصلی

catharsis


معنی : تصفیه، تطهیر، روانپاکسازی، تصفیه و تزکیه نفس بوسیله هنر
معانی دیگر : (روان پزشکی ـ برطرف کردن هراس و عقده های روانی از راه صحبت درباره ی آنها و آگاه شدن به آنها)، تخلیه ی روانی، پاکسازی ذهنی، عقده گشایی، روان پالش، پاکسازی (به ویژه پاکسازی مزاج با مسهل)، تخلیه ی روده ها، (به پیروی از اندیشه ی ارسطو درباره ی اثر نمایش تراژدی برتماشاگران) پاکسازی احساسات و عواطف، خالی کردن عقده های روانی، کاتارسیس، والایش، pl روانپاکسازی

انگلیسی به فارسی

( purgation =)( catharses . pl ) روان‌پاکسازی، تصفیه، تطهیر، تصفیه و تزکیه نفس به‌وسیله‌ی هنر


کاترزیس، تطهیر، تصفیه، روانپاکسازی، تصفیه و تزکیه نفس بوسیله هنر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: catharses
(1) تعریف: purging, esp. of the digestive system.
مترادف: evacuation, purgation, purge, voiding
مشابه: excretion, purification

(2) تعریف: in drama, a purging of the audience's emotions.
مشابه: epiphany, release, relief, transport

(3) تعریف: in psychotherapy, the bringing of repressed thoughts and feelings to consciousness in order to release emotional tension, or the release itself.
مشابه: outlet, release, relief, transference

- Writing down his memories of combat acted as a catharsis, unburdening him of guilt and anger he had carried around for years.
[ترجمه ترگمان] نوشتن خاطرات جنگ به عنوان یک تخلیه هیجانی، او را از احساس گناه و خشمی که سال ها در اطراف او گذرانده بود محروم کرد
[ترجمه گوگل] نوشتن خاطرات خود را از جنگ به عنوان یک catharsis عمل، unburdening او را از گناه و خشم او را به حال برای سال ها انجام شده است

• purging, purification (medicine); emotional cleansing through drama; (psychiatry) relief of tension and anxiety through the expression of repressed thoughts and feelings (also katharsis)
catharsis is getting rid of strong emotions or unhappy memories by expressing them in some way; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[روانپزشکی] پالایش روانی، تصفیه روانی. رهایی دادن ایده ها و احساسات همراه بوسیله تداوی روحی در اصر مصاحبه با معالج، رها نمودن تجاربی که به علل عاطفی سرکوب یا فراموش شده، و به عرصه وجدان آوردن آن ها.

مترادف و متضاد

تصفیه (اسم)
purgation, administration, settlement, arrangement, purification, filtration, refinement, cleaning, catharsis, clean-up

تطهیر (اسم)
purgation, purge, purification, sanctification, catharsis

روان پاکسازی (اسم)
purgation, catharsis

تصفیه و تزکیه نفس به وسیله هنر (اسم)
purgation, catharsis

purging, purification


Synonyms: ablution, abreaction, cleansing, expurgation, lustration, purgation, purification, release


Antonyms: dirtying


جملات نمونه

1. the writing of that story was a kind of catharsis for me
نوشتن آن داستان برای من نوعی تخلیه ی روانی بود.

2. Music is a means of catharsis for me.
[ترجمه ترگمان]موسیقی وسیله ای برای تزکیه نفس من است
[ترجمه گوگل]موسیقی برای من مفید است

3. Those things the Greeks called catharsis the sharing of pity and terror and joy with all.
[ترجمه ترگمان]آن چیزهایی که یونانیان آن را تخلیه (تخلیه)رحم و وحشت و شادی با همه می دانستند
[ترجمه گوگل]آن چیزهایی که یونانیها به نام کاترزیس به اشتراک گذاشتند از همجواری و ترور و شادی با همه

4. Provide for catharsis - release of interdepartmental or interpersonal conflicts of long standing.
[ترجمه ترگمان]فراهم نمودن تخلیه هیجانی بین اداره ای و یا تعارضات بین فردی طولانی مدت
[ترجمه گوگل]ارائه کاتارسیس - انتشار اختلافات بین اداری و یا بین فردی بلند مدت

5. This revolt is a kind of catharsis.
[ترجمه ترگمان]این شورش نوعی تزکیه نفس است
[ترجمه گوگل]این شورش نوعی کاترزیس است

6. Music is a means of catharsis for them and they say they like to do things in extreme.
[ترجمه ترگمان]موسیقی وسیله ای برای تخلیه هیجانی آن ها است و آن ها می گویند دوست دارند در نهایت کارها را انجام دهند
[ترجمه گوگل]موسیقی به معنای کتارسس برای آنهاست و آنها می گویند که دوست دارند کارها را در حد شدید انجام دهند

7. Barney was an advanced thinker, a believer in catharsis.
[ترجمه ترگمان]بارنی یه متفکر ماهر بود، یه معتقد به تطهیر
[ترجمه گوگل]بارنی متفکر پیشرفته بود، مؤمن در کاترزیس

8. This process of catharsis can bring improvements in both physical and mental health.
[ترجمه ترگمان]این فرآیند تخلیه هیجانی می تواند منجر به پیشرفت هایی در سلامت جسمی و ذهنی شود
[ترجمه گوگل]این فرایند کاترزیس می تواند بهبود در سلامت جسمی و روانی را به همراه داشته باشد

9. Salesman: Child, what do you buy catharsis spirit to work to use?
[ترجمه ترگمان]فروشنده: کودک، چه چیزی روح تزکیه نفس را برای استفاده از آن می خرید؟
[ترجمه گوگل]فروشندگان کودک، چه چیزی روح کادرسازی را برای استفاده به کار می گیرید؟

10. They an intellectual epiphany and think they've experienced catharsis.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک epiphany معنوی هستند و فکر می کنند تخلیه هیجانی را تجربه کرده اند
[ترجمه گوگل]آنها یک فکری فکری هستند و فکر می کنند که آنها کاترزیس را تجربه کرده اند

11. Liquidations and closedowns are the healthy catharsis of an efficient market.
[ترجمه ترگمان]liquidations و closedowns، تطهیر صحیح یک بازار کارآمد هستند
[ترجمه گوگل]انحلال و تعطیلی ها، کراتاریس سالم یک بازار کارآمد است

12. This article outlined it from orally catharsis with drugs method and intestinal tract cleaning enema method.
[ترجمه ترگمان]این مقاله، آن را از طریق روش تصفیه شفاهی با روش مواد مخدر و روش تصفیه enema، تشریح کرد
[ترجمه گوگل]این مقاله آن را از کتارسسیل خوراکی با روشهای دارویی و روش انهام تمیز کردن روده معرفی کرده است

13. Studies show, however, that the notion of anger catharsis is poppycock .
[ترجمه ترگمان]با این حال مطالعات نشان می دهد که مفهوم تخلیه خشم poppycock است
[ترجمه گوگل]مطالعات نشان می دهد، با این حال، مفهوم خلط کاترزیس، خشخاش است

14. He wrote out his rage and bewilderment, which gradually became a form of catharsis leading to understanding.
[ترجمه ترگمان]از خشم و تحیر نامه نوشت که به تدریج تبدیل به دنیایی از رهایی شد که به درک آن ختم می شد
[ترجمه گوگل]او خشم و اضطراب خود را نوشت، که به تدریج تبدیل به یک نوع کاترزیس شد که منجر به درک آن شد

The writing of that story was a kind of catharsis for me.

نوشتن آن داستان برای من نوعی تخلیه‌ی روانی بود.


پیشنهاد کاربران

تخلیه هیجانی

تصفیه وتزکیه نفس بوسیله هنر

catharsis ( هنرهای نمایشی )
واژه مصوب: روان‏پالایی
تعریف: تخلیه و تطهیر هیجانات و احساسات تماشاگر در نتیجۀ تماشای سوگنامه


کلمات دیگر: