1. That person is blocking my view.
[ترجمه ترگمان]آن شخص جلوی دید من را می گیرد
[ترجمه گوگل]این شخص نظر من را مسدود می کند
2. Unfavourable economic conditions were blocking a recovery of the American insurance market.
[ترجمه ترگمان]شرایط اقتصادی Unfavourable مانع بهبود بازار بیمه آمریکا شد
[ترجمه گوگل]شرایط اقتصادی نامطلوب بازدارندگی بازار بیمه آمریکا را مسدود کردند
3. He stood squarely in front of them, blocking the entrance.
[ترجمه ترگمان]او درست جلوی آن ها ایستاد و جلوی ورودی را گرفت
[ترجمه گوگل]او در مقابل آنها ایستاده بود، جلوگیری از ورودی
4. Don't stand there blocking the gateway!
[ترجمه ترگمان]اونجا واینسا و جلوی دروازه رو بگیر!
[ترجمه گوگل]دروغ را مسدود نکن!
5. You're blocking that Mini in.
[ترجمه ترگمان] داری جلوی اون کوچولو رو می گیری
[ترجمه گوگل]شما آن مینی را مسدود می کنید
6. The disease is caused by globules of fat blocking the blood vessels.
[ترجمه ترگمان]این بیماری از globules چربی ناشی می شود که رگ های خونی را مسدود می کند
[ترجمه گوگل]این بیماری توسط گلبول های چربی ایجاد می شود که باعث مسدود شدن عروق خونی می شود
7. Somebody had parked in front of me, blocking me in.
[ترجمه ترگمان]یک نفر جلوی من پارک کرده بود و جلوی من را گرفته بود
[ترجمه گوگل]کسی مقابل من ایستاده بود و من را مسدود کرده بود
8. A fallen tree is blocking the road.
[ترجمه ترگمان]یک درخت سقوط کرده راه را مسدود کرده است
[ترجمه گوگل]درخت افتاده مسدود کردن جاده است
9. Heavy snow is blocking all roads into Scotland.
[ترجمه ترگمان]برف سنگین همه جاده های اسکاتلند را مسدود کرده است
[ترجمه گوگل]برف سنگین تمام جاده ها را به اسکاتلند مسدود می کند
10. The court upheld an injunction barring protesters from blocking access to the company.
[ترجمه ترگمان]دادگاه حکم منع ورود معترضان به شرکت را منع کرد
[ترجمه گوگل]دادگاه محکومیت اعتراض به مانع دسترسی به شرکت را رد کرد
11. A woman in a very large hat was blocking my view of the procession.
[ترجمه ترگمان]زنی با کلاه خیلی بزرگی جلوی چشم من را گرفته بود
[ترجمه گوگل]یک زن در یک کلاه بسیار بزرگ، دیدگاه من نسبت به مراسم را مسدود کرد
12. She stood firm, blocking the entrance.
[ترجمه ترگمان]او محکم ایستاد و جلوی ورودی را گرفت
[ترجمه گوگل]او ایستاده بود، جلوگیری از ورودی
13. A fallen tree was blocking the road.
[ترجمه ترگمان]یک درخت افتاده جلوی جاده را گرفته بود
[ترجمه گوگل]درخت افتاده مسدود کردن جاده بود
14. There was a heavy curtain blocking out the light.
[ترجمه ترگمان]پرده سنگین جلوی نور را گرفته بود
[ترجمه گوگل]یک پرده سنگین مانع از نور شد
15. Trees, undergrowth and creepers intertwined, blocking our way.
[ترجمه ترگمان]درختان، گیاهان و گیاهان رونده درهم آمیخته و راه ما را سد کرده اند
[ترجمه گوگل]درختان، زیر کشت و خزنده ها در هم تنیده می شوند، مسدود کردن راه ما