کلمه جو
صفحه اصلی

biofeedback


(روش کنترل حالات روحی و عاطفی مثل دلواپسی و افسردگی از طریق تعدیل اعمال غیرارادی مثل فشار خون و تپش قلب به کمک ابزار الکترونیکی) زی پس داد، پس خوراند زیستی، زیست پسخوراند، بازخورد زیستی

انگلیسی به فارسی

(روش کنترل حالات روحی و عاطفی مثل دلواپسی و افسردگی از طریق تعدیل اعمال غیرارادی مثل فشار خون و تپش قلب به کمک ابزار الکترونیکی) زی پسداد، پس‌خوراند زیستی، زیست پس‌خوراند، بازخورد زیستی


بیوگرافی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a method for self-regulation of presumably involuntary bodily functions, such as heartbeat rate, with the aid of electronic monitors that display visual representations of such functions.

• technique by which one controls one's automatic bodily functions (by monitoring brain waves, blood pressure, etc.)

دیکشنری تخصصی

[بهداشت] پسخورد زیستی
[روانپزشکی] پسخوراند زیستی. در این روش به بیمار یاد داده می شود که بر اعمال بدنی خود، نظیر فشار خون، که بطور طبیعی کنترل بر آن ها ندارد، کنترل پیدا کند. این روش بیشتر بر اعمال اتونومیک، و اکثراً در دستگاه قلب و عروق مورد استفاده قرار می گیرد. برای کنترل فعالیت الکتروآنسفاوگرافیک نیز کوشش هایی به عمل آمده اما نتایج رضایت بخش نبوده است.

جملات نمونه

1. While your body is being monitored by biofeedback instruments, you hear a gentle tone.
[ترجمه ترگمان]در حالی که بدن شما توسط ابزارهای بازخورد تحت نظارت قرار می گیرد، صدای آرامی را می شنوید
[ترجمه گوگل]در حالی که بدن شما با استفاده از ابزارهای بیولوژیکی کنترل می شود، صدای ملایم را می شنوید

2. Biofeedback techniques have also been used with a moderate degree of success in some patients.
[ترجمه ترگمان]تکنیک های Biofeedback نیز با میزان متوسط موفقیت در برخی از بیماران مورد استفاده قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]تکنیک های Biofeedback نیز با موفقیت متوسط ​​در بعضی از بیماران مورد استفاده قرار گرفته است

3. Some athletic programs already use biofeedback.
[ترجمه ترگمان]برخی از برنامه های ورزشی دیگر از biofeedback استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]برخی از برنامه های ورزشی قبلا از بیوفیدبک استفاده می کنند

4. Similarly, Miner, in a successful controlled biofeedback trial, encouraged patients to squeeze for at least 20 seconds.
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، Miner، در یک کارآزمایی کنترل شده موفق، بیماران را به فشار دادن حداقل ۲۰ ثانیه تشویق کرد
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، Miner در یک آزمایش موفق بیوفیدبک کنترل شده، بیماران را تشویق کرد تا حداقل 20 ثانیه فشار را فشار دهند

5. Biofeedback in the treatment of physical disorders.
[ترجمه ترگمان]Biofeedback در درمان اختلالات جسمی
[ترجمه گوگل]Biofeedback در درمان اختلالات جسمی

6. More recently, biofeedback treatment has been suggested and reported to be effective in about two thirds of patients.
[ترجمه ترگمان]به تازگی، درمان biofeedback پیشنهاد شده است و گزارش شده که در حدود دو سوم بیماران موثر است
[ترجمه گوگل]اخیرا درمان زیست شناسی پیشنهاد شده است و گزارش شده است که در حدود دو سوم از بیماران موثر است

7. Although biofeedback and hypnotism seem to benefit some patients, such services are not often readily available.
[ترجمه ترگمان]اگرچه به نظر می رسد که biofeedback و hypnotism به برخی از بیماران سود می برند، چنین خدماتی اغلب به آسانی در دسترس نیستند
[ترجمه گوگل]اگر چه به نظر می رسد که بیوتفرمی و هیپنوتیزم برای برخی از بیماران مفید باشد، این خدمات اغلب به آسانی در دسترس نیستند

8. Objective:To understand whether or not biofeedback therapy(BT) and cue-exposure therapy (CET) could decrease craving and heroin-related cue reactivity in abstinent heroin dependents.
[ترجمه ترگمان]هدف: درک اینکه آیا درمان biofeedback (BT)و درمان cue (CET)می تواند با واکنش پذیری و واکنش پذیری مرتبط با هروئین در abstinent (dependents)هروئین کاهش یابد یا نه
[ترجمه گوگل]هدف: برای درک این که آیا درمان بیوفیدبک (BT) و درمان نشخوارکننده (CET) میتواند واکنش پذیری قیاسی و وابستگی به هرویین را در افراد وابسته به هروئین مضطرب کند، میتواند موجب کاهش اشتیاق و وابستگی به هرویین شود

9. Objective To investigate the effect of biofeedback and relaxation therapy on the functional recovery of the stoke patients withy depression.
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد تاثیر درمان biofeedback و تمدد اعصاب بر بهبود کارکردی of stoke منجر به افسردگی می شود
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تأثیر بیوفیدبک و آرامش درمانی بر بهبود عملکردی بیماران مبتلا به افسردگی با افسردگی

10. Objective To discuss the method and effect of biofeedback for fecal incontinence afteroperation for anorectal malformation.
[ترجمه ترگمان]هدف بحث در مورد این روش و اثر of برای بی اختیاری ادرار برای ناهنجاری anorectal
[ترجمه گوگل]هدف: برای بحث در مورد روش و تأثیر بیوفیدبک برای بی اختیاری مدفوع پس از عمل برای ناهنجاری های انحرافی

11. Performance improvements were found in the biofeedback groups but not in the control group.
[ترجمه ترگمان]بهبود عملکرد در گروه های زیستی یافت شد اما نه در گروه کنترل
[ترجمه گوگل]بهبود عملکرد در گروه های بیوفیدبک یافت شد اما در گروه کنترل نبود

12. Biofeedback training to observe the changes in skin temperature.
[ترجمه ترگمان]Biofeedback برای مشاهده تغییرات دما در پوست
[ترجمه گوگل]آموزش Biofeedback برای مشاهده تغییرات در دمای پوست

13. Objective To study effect of behavioral intervention and biofeedback technique in aged hypertension.
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه اثر مداخله رفتاری و تکنیک biofeedback در فشار خون سال سن
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه اثر مداخله رفتاری و تکنیک بیوفیدبک در فشار خون بالا در سالمندان

14. Objective To observe the clinical effect of biofeedback plus relaxing training on insomnia.
[ترجمه ترگمان]هدف از مشاهده اثر بالینی بازخورد زیستی به اضافه آموزش استراحت در بی خوابی
[ترجمه گوگل]هدف بررسی تاثیر بالینی بیوفیدبک و آموزش آرامش بخش بر بیخوابی است

15. Methods Biofeedback and abdominal breathing training were adopted to treat 56 chronic urticaria patients.
[ترجمه ترگمان]روش های Biofeedback و تمرینات تنفسی شکمی برای درمان ۵۶ بیمار مزمن urticaria به کار گرفته شدند
[ترجمه گوگل]روش ها: برای درمان 56 بیمار مبتلا به کبد مبتلا به بی خوابی و آموزش تنفس شکمی،


کلمات دیگر: