کلمه جو
صفحه اصلی

prematurity


معنی : نابهنگامی، زودرسی
معانی دیگر : زودرسی، نابهنگامی

انگلیسی به فارسی

زودرسی، نابه هنگامی


انگلیسی به انگلیسی

• state of being excessively early; hurriedness, hastiness, rashness, impetuousness

دیکشنری تخصصی

[بهداشت] نارسی

مترادف و متضاد

نابهنگامی (اسم)
impertinence, anachronism, prematurity

زودرسی (اسم)
prematurity, precocity

جملات نمونه

1. Prematurity was not associated with reported asthmatic attacks.
[ترجمه ترگمان]prematurity با گزارش حملات مربوط به تنگ نفس ارتباط نداشت
[ترجمه گوگل]نارسایی در ارتباط با گزارشات حملات آسم نبود

2. Several studies revealed conditions that affect prematurity and birth weight.
[ترجمه ترگمان]چندین مطالعه شرایطی را آشکار کردند که بر prematurity و وزن زاد و ولد تاثیر می گذارند
[ترجمه گوگل]مطالعات متعدد نشان داد که شرایطی که بر نارضایتی و وزن هنگام تولد تأثیر می گذارد

3. Carrying twins prematurity risk by 40 percent, odds that worsen with triplets or more.
[ترجمه ترگمان]حمل و نقل دوقلوها به میزان ۴۰ درصد، اختلاف با triplets و یا بیشتر آن ها را بدتر می کند
[ترجمه گوگل]دوزبانه خطر بروز ناراحتی را با 40 درصد افزایش می دهد، شانس که با سه برابر یا بیشتر بدتر شود

4. We studied the genetic law of prematurity in spring wheat by using biostatistics method.
[ترجمه ترگمان]ما به مطالعه قانون ژنتیکی prematurity در فصل گندم بهاره با استفاده از روش biostatistics پرداختیم
[ترجمه گوگل]قانون ژنتیک زودرس در گندم بهاره با استفاده از روش آمار زیستی مورد مطالعه قرار گرفت

5. Prematurity may also result in visual impairment or blindness.
[ترجمه ترگمان]هم چنین prematurity ممکن است منجر به اختلال بصری یا کوری شود
[ترجمه گوگل]نارسایی ممکن است باعث آسیب دیدگی یا نابینایی شود

6. Objectives: The incidence of prematurity is about 5-10%, but it causes 85% of neonatal death (excluding serious congenital malformations).
[ترجمه ترگمان]اهداف: وقوع of حدود ۵ تا ۱۰ درصد است، اما منجر به ۸۵ درصد مرگ نوزادان (بجز ناهنجاری های مادرزادی جدی)می شود
[ترجمه گوگل]اهداف: میزان بروز نارسایی حدود 10-5٪ است، اما 85٪ مرگ نوزادان (به جز ناهنجاری های جدی مادرزادی) را ایجاد می کند

7. Associated anomalies and prematurity significantly influence the mortality rate.
[ترجمه ترگمان]بی قاعدگی های مرتبط و prematurity به طور قابل توجهی بر نرخ مرگ و میر تاثیر می گذارند
[ترجمه گوگل]ناهنجاری های مرتبط و زودرس بر میزان مرگ و میر تاثیر می گذارد

8. IVF also associated with low birth weight and prematurity and a higher risk of birth defects.
[ترجمه ترگمان]لقاح مصنوعی همچنین با وزن زاد و ولد کم و خطر بالای نقص های مادرزادی مرتبط است
[ترجمه گوگل]IVF همچنین همراه با وزن کم هنگام تولد و زودرس و خطر ابتلا به نقص های زایمان است

9. Zach's prematurity caused problems with his eyes, lungs, and kidneys.
[ترجمه ترگمان]مشکلات زک، با چشم هاش، ریه و کلیه مشکلات ایجاد شده
[ترجمه گوگل]زودرس زک باعث ایجاد مشکلاتی در چشم ها، ریه ها و کلیه ها می شود

10. Retinopathy of prematurity (ROP) (previously called retrolental fibroplasia), is a proliferative retinopathy of premature and low birth weight infants related with receiving oxygen therapy.
[ترجمه ترگمان]retinopathy of (که قبلا retrolental fibroplasia نامیده می شد)، proliferative از کم وزن هنگام زایمان زودرس و کم وزن در ارتباط با دریافت اکسیژن درمانی است
[ترجمه گوگل]رتینوپاتی زودرس (ROP) (که قبلا فیبروپالیزا رتورنتال نامیده می شود) یک رتینوپاتی پرولیفراتیو نوزادان نارس و کم وزن است که مربوط به دریافت اکسیژن درمانی می باشد

11. The main causes of newborn deaths are prematurity and low-birth-weight, infections, asphyxia (lack of oxygen at birth) and birth trauma.
[ترجمه ترگمان]دلایل اصلی مرگ و میر ناشی از نوزاد عبارتند از: prematurity و کم وزن بودن، عفونت ها، asphyxia (فقدان اکسیژن در تولد)و زایمان
[ترجمه گوگل]علل اصلی مرگ و میر نوزادان نارس و وزن کم هنگام تولد، عفونت، آسفکسی (کمبود اکسیژن در هنگام تولد) و آسیب زایمانی است

12. Most cases with pneumomediastinum are associated with prematurity, pneumonia, meconium aspiration syndrome, difficult delivery or mechanical ventilation.
[ترجمه ترگمان]اغلب موارد مبتلا به pneumomediastinum با prematurity، ذات الریه، سندرم اشتیاقی meconium، تحویل دشوار یا تهویه مکانیکی مرتبط هستند
[ترجمه گوگل]اغلب موارد با pneumomediastinum همراه با نارس، پنومونی، سندرم آسپیراسیون مکانیوم، تحمل دشوار یا تهویه مکانیکی است

13. Carrying twins increases prematurity risk by 40 percent, odds that worsen with triplets or more.
[ترجمه ترگمان]در حال حمل دوقلوها، ریسک prematurity را به میزان ۴۰ درصد افزایش می دهد، که با triplets یا بیشتر بدتر می شود
[ترجمه گوگل]حمل دوقلوها باعث افزایش خطر ابتلا به نارضایتی از طریق 40 درصد می شود، اما شانس که با سه برابر یا بیشتر بدتر می شود

14. A major reason is prematurity.
[ترجمه ترگمان]دلیل اصلی prematurity است
[ترجمه گوگل]علت اصلی پیش آگهی است

پیشنهاد کاربران

نارس بودن، زایمان زودرس


کلمات دیگر: