1. his opposition killed our chances of succeeding
مخالفت او احتمال موفقیت ما را ازبین برد.
2. Perseverance is failing nineteen times and succeeding the twentieth.
[ترجمه هادی ذبیحی] استقامت نوزده بار شکست می خورد و بیستمین بار موفق می شود
[ترجمه پونه] استقامت یعنی نوزده بار شکست بخوری و بیستمین بار پیروز شوی
[ترجمه مرتضی] استقامت یعنی نوزده بار شکست خوردن و بیستمین بار موفق شدن
[ترجمه ترگمان]استقامت در نوزده بار موفق می شود و بعد از بیستم است
[ترجمه گوگل]استقامت 19 بار شکست خورده و موفق شدن بیستم است
3. Perseverance is falling nineteen times and succeeding the twentieth.
[ترجمه ترگمان]مداومت نوزده بار در حال سقوط است و بعد از بیستم
[ترجمه گوگل]پایداری ناپدید می شود و بیست و یکم به پایان می رسد
4. There is little probability of his succeeding / that he will succeed.
[ترجمه ترگمان]شانس کمی برای موفقیت او وجود دارد و موفق خواهد شد
[ترجمه گوگل]احتمال کمی از موفقیت او وجود دارد / او موفق خواهد شد
5. Money tends to flow to businesses that are succeeding.
[ترجمه ترگمان]پول به سمت کسب و کارهایی می رود که در حال موفقیت هستند
[ترجمه گوگل]پول به دنبال کسب و کارهایی است که موفق می شوند
6. There are heavy odds against people succeeding in such a bad economic climate.
[ترجمه ترگمان]احتمال زیادی دارد که مردم در چنین شرایط بد اقتصادی موفق شوند
[ترجمه گوگل]شانس سنگین درمورد افرادی که در چنین وضعیتی بد اقتصادی زندگی می کنند، وجود دارد
7. Succeeding generations have added to the stock of stories and legends.
[ترجمه ترگمان]نسل های بعدی به سهام داستان ها و افسانه ها اضافه شده اند
[ترجمه گوگل]نسل های پیشین به مجموعه داستان ها و افسانه ها اضافه شده اند
8. Strands of DNA are reproduced through succeeding generations.
[ترجمه ترگمان]تکثیر DNA از طریق نسل های بعدی تکثیر می شوند
[ترجمه گوگل]رشته های DNA از طریق نسل های بعد تولید می شوند
9. They have small hope of succeeding.
[ترجمه ترگمان]آن ها امید کمی دارند که موفق شوند
[ترجمه گوگل]آنها امید زیادی به موفقیت دارند
10. Over the succeeding weeks things went from bad to worse.
[ترجمه ترگمان]طی هفته های بعد اوضاع از دست رفت و بدتر شد
[ترجمه گوگل]در طول هفته های گذشته همه چیز از بد به بدتر گذشت
11. You were overdosed on succeeding then.
[ترجمه ترگمان] اون موقع اوردوز کرده بودی
[ترجمه گوگل]بعدا موفق شدید از آن استفاده کنید
12. These problems are further discussed in the succeeding chapters in sections on mastery, criteria and feasibility.
[ترجمه ترگمان]این مسایل بعدا در بخش های بعدی در بخش های بر روی تسلط، معیارها و feasibility مورد بحث قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]این مشکلات در فصل های بعدی در بخش های تسلط، معیار و امکان سنجی بیشتر مورد بحث قرار می گیرد
13. If you can actually see yourself succeeding and honestly believe that you can succeed, then you will.
[ترجمه ترگمان]اگر بتوانید در واقع موفق شوید که موفق شوید و صادقانه باور کنید که می توانید موفق شوید، پس خواهید دید
[ترجمه گوگل]اگر واقعا می توانید موفق شوید و صادقانه بر این باور داشته باشید که می توانید موفق شوید، سپس شما خواهید بود
14. In succeeding weeks, the headaches eased but not his parents counsel.
[ترجمه ترگمان]در هفته های بعد، سردردها برطرف شد، اما نه مشاور والدین
[ترجمه گوگل]در هفته های بعد، سردرد شدیدتر شد، اما مشاور والدینش نبود
15. In the succeeding chapters, the role of carers, paid and unpaid, is explored at considerable length.
[ترجمه ترگمان]در فصل های بعدی، نقش مراقبان، پرداخت شده و پرداخت نشده، با طول قابل توجهی مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]در فصل های بعد، نقش مراقبینی که پرداخت می شود و بدون پرداخت می شود، به اندازه قابل توجهی مورد بررسی قرار می گیرد