کلمه جو
صفحه اصلی

succeeding


معنی : خلفی
معانی دیگر : از پس اینده، لاحق، متعاقب، بعدی

انگلیسی به فارسی

موفقیت، خلفی


دیکشنری تخصصی

[دندانپزشکی] از پس آینده، اصطلاحی برای آندسته از دندانهای دائمی که جانشین دندانهای شیری می شوند( این دندانها 20 عدد می باشند و دندانهای جانشین نامیده می شوند. مولرهای دائمی در این گروه نیستند)

مترادف و متضاد

خلفی (صفت)
subsequent, succeeding

جملات نمونه

1. his opposition killed our chances of succeeding
مخالفت او احتمال موفقیت ما را ازبین برد.

2. Perseverance is failing nineteen times and succeeding the twentieth.
[ترجمه هادی ذبیحی] استقامت نوزده بار شکست می خورد و بیستمین بار موفق می شود
[ترجمه پونه] استقامت یعنی نوزده بار شکست بخوری و بیستمین بار پیروز شوی
[ترجمه مرتضی] استقامت یعنی نوزده بار شکست خوردن و بیستمین بار موفق شدن
[ترجمه ترگمان]استقامت در نوزده بار موفق می شود و بعد از بیستم است
[ترجمه گوگل]استقامت 19 بار شکست خورده و موفق شدن بیستم است

3. Perseverance is falling nineteen times and succeeding the twentieth.
[ترجمه ترگمان]مداومت نوزده بار در حال سقوط است و بعد از بیستم
[ترجمه گوگل]پایداری ناپدید می شود و بیست و یکم به پایان می رسد

4. There is little probability of his succeeding / that he will succeed.
[ترجمه ترگمان]شانس کمی برای موفقیت او وجود دارد و موفق خواهد شد
[ترجمه گوگل]احتمال کمی از موفقیت او وجود دارد / او موفق خواهد شد

5. Money tends to flow to businesses that are succeeding.
[ترجمه ترگمان]پول به سمت کسب و کارهایی می رود که در حال موفقیت هستند
[ترجمه گوگل]پول به دنبال کسب و کارهایی است که موفق می شوند

6. There are heavy odds against people succeeding in such a bad economic climate.
[ترجمه ترگمان]احتمال زیادی دارد که مردم در چنین شرایط بد اقتصادی موفق شوند
[ترجمه گوگل]شانس سنگین درمورد افرادی که در چنین وضعیتی بد اقتصادی زندگی می کنند، وجود دارد

7. Succeeding generations have added to the stock of stories and legends.
[ترجمه ترگمان]نسل های بعدی به سهام داستان ها و افسانه ها اضافه شده اند
[ترجمه گوگل]نسل های پیشین به مجموعه داستان ها و افسانه ها اضافه شده اند

8. Strands of DNA are reproduced through succeeding generations.
[ترجمه ترگمان]تکثیر DNA از طریق نسل های بعدی تکثیر می شوند
[ترجمه گوگل]رشته های DNA از طریق نسل های بعد تولید می شوند

9. They have small hope of succeeding.
[ترجمه ترگمان]آن ها امید کمی دارند که موفق شوند
[ترجمه گوگل]آنها امید زیادی به موفقیت دارند

10. Over the succeeding weeks things went from bad to worse.
[ترجمه ترگمان]طی هفته های بعد اوضاع از دست رفت و بدتر شد
[ترجمه گوگل]در طول هفته های گذشته همه چیز از بد به بدتر گذشت

11. You were overdosed on succeeding then.
[ترجمه ترگمان] اون موقع اوردوز کرده بودی
[ترجمه گوگل]بعدا موفق شدید از آن استفاده کنید

12. These problems are further discussed in the succeeding chapters in sections on mastery, criteria and feasibility.
[ترجمه ترگمان]این مسایل بعدا در بخش های بعدی در بخش های بر روی تسلط، معیارها و feasibility مورد بحث قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]این مشکلات در فصل های بعدی در بخش های تسلط، معیار و امکان سنجی بیشتر مورد بحث قرار می گیرد

13. If you can actually see yourself succeeding and honestly believe that you can succeed, then you will.
[ترجمه ترگمان]اگر بتوانید در واقع موفق شوید که موفق شوید و صادقانه باور کنید که می توانید موفق شوید، پس خواهید دید
[ترجمه گوگل]اگر واقعا می توانید موفق شوید و صادقانه بر این باور داشته باشید که می توانید موفق شوید، سپس شما خواهید بود

14. In succeeding weeks, the headaches eased but not his parents counsel.
[ترجمه ترگمان]در هفته های بعد، سردردها برطرف شد، اما نه مشاور والدین
[ترجمه گوگل]در هفته های بعد، سردرد شدیدتر شد، اما مشاور والدینش نبود

15. In the succeeding chapters, the role of carers, paid and unpaid, is explored at considerable length.
[ترجمه ترگمان]در فصل های بعدی، نقش مراقبان، پرداخت شده و پرداخت نشده، با طول قابل توجهی مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]در فصل های بعد، نقش مراقبینی که پرداخت می شود و بدون پرداخت می شود، به اندازه قابل توجهی مورد بررسی قرار می گیرد

پیشنهاد کاربران

بعدی ( adj )
Many of their traditions will not be passed on to succeeding generations.

متوالی
پشت سرهم

جانشین

متوالی

بعدی

نتیجه
نتیجه ی کار


کلمات دیگر: