کلمه جو
صفحه اصلی

monitoring


معنی : دیدهبانی
معانی دیگر : دیده بانی

انگلیسی به فارسی

دیده‌بانی، ره‌گیری


نظارت بر، دیدهبانی


انگلیسی به انگلیسی

• supervision; surveillance; scanning; guarding, watching

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] بررسی - کنترل - نشان دهی - نظارت
[برق و الکترونیک] نظارت - نظارت و نمایش استفاده کردن از دستگاه نظارت یا نمایشگر .
[زمین شناسی] رفتار سنجی (ژئوتکنیک)، مراقبت، پایش، نظارت
[بهداشت] پایش
[صنعت] بررسی، پیگیری، پایش
[ریاضیات] اصلاح کننده، هدایت کننده، پیگیری، نظارت، کنترل، دقت، تنظیم، مراقبت
[معدن] رفتارسنجی (نگهداری)
[آب و خاک] پایش، رفتار سنجی

مترادف و متضاد

دیده بانی (اسم)
monitoring

جملات نمونه

1. radar stations are monitoring all our heavy bombers
ایستگاه های رادار همه ی بمب افکن های سنگین ما را کنترل می کنند.

2. How is the new monitoring procedure working out?
[ترجمه ترگمان]روند نظارت جدید چگونه کار می کند؟
[ترجمه گوگل]روش نظارت جدید چگونه کار می کند؟

3. She undertook the arduous task of monitoring the elections.
[ترجمه ترگمان]او وظیفه شاق نظارت بر انتخابات را به عهده گرفت
[ترجمه گوگل]او وظیفه دشوار نظارت بر انتخابات را انجام داد

4. The problem was discovered during routine monitoring.
[ترجمه ترگمان]این مشکل در حین نظارت روتین به دست آمد
[ترجمه گوگل]مشکل در نظارت روزمره کشف شد

5. We need a better system for monitoring what is going on.
[ترجمه ترگمان]ما به یک سیستم بهتر برای نظارت بر آنچه ادامه دارد نیاز داریم
[ترجمه گوگل]ما نیاز به یک سیستم بهتر برای نظارت بر آنچه که در حال انجام است

6. A UN team is monitoring the development of the peace process.
[ترجمه ترگمان]یک تیم سازمان ملل بر توسعه روند صلح نظارت دارد
[ترجمه گوگل]یک تیم سازمان ملل نظارت بر توسعه روند صلح را در دست دارد

7. Peter Murray is in London and has been monitoring reports out of Monrovia.
[ترجمه ترگمان]پیتر موری در لندن است و گزارش هایی از مونروویا در دست دارد
[ترجمه گوگل]پیتر موری در لندن است و نظارت بر گزارشها را از مونروویا نظاره کرده است

8. It is a problem that requires constant monitoring.
[ترجمه ترگمان]این یک مشکل است که مستلزم نظارت مداوم است
[ترجمه گوگل]این یک مشکل است که نیاز به نظارت مستمر دارد

9. How much upset will the new monitoring procedures cause?
[ترجمه ترگمان]روند نظارت جدید چقدر واژگون خواهد شد؟
[ترجمه گوگل]چقدر ناراحت خواهد شد روش های نظارت جدید باعث می شود؟

10. The monitoring system allows recognition of pollution hot spots.
[ترجمه ترگمان]سیستم پایش اجازه به رسمیت شناختن نقاط داغ آلودگی را می دهد
[ترجمه گوگل]سیستم نظارت اجازه می دهد تا به رسمیت شناختن نقاط آلودگی

11. The UN would play a major role in monitoring a ceasefire.
[ترجمه ترگمان]سازمان ملل در نظارت بر آتش بس نقش مهمی ایفا خواهد کرد
[ترجمه گوگل]سازمان ملل متحد نقش مهمی در نظارت بر آتش بس بازی خواهد کرد

12. The government is monitoring the situation very closely .
[ترجمه ترگمان]دولت بر وضعیت بسیار نزدیک نظارت دارد
[ترجمه گوگل]دولت وضعیت را بسیار نزدیک به نظارت می کند

13. We have been monitoring the enemy's radio broadcasts to try to find out their secret plans.
[ترجمه ترگمان]ما برنامه های رادیویی دشمن را زیر نظر گرفته ایم تا برنامه های مخفی خود را بیابیم
[ترجمه گوگل]ما برنامه های رادیویی دشمن را نظارت کرده ایم تا سعی در پیدا کردن برنامه های مخفی آنها داشته باشیم

14. They were monitoring the upper air to collect evidence of atomic explosions.
[ترجمه ترگمان]آن ها در حال نظارت بر هوای بالا برای جمع آوری شواهد انفجار اتمی بودند
[ترجمه گوگل]آنها برای کنترل جمع آوری مدارک انفجار اتمی، هوا بالایی را کنترل کردند

15. They are monitoring the movement of animals in and out of the country.
[ترجمه ترگمان]آن ها در حال نظارت بر حرکت حیوانات در داخل و خارج از کشور هستند
[ترجمه گوگل]آنها حرکت حیوانات را در داخل و خارج از کشور نظارت می کنند

پیشنهاد کاربران

ردیابی

رصد، پایش

پایش گری

تحت نظر داشتن

تحت نظارت بودن

پایش، کنترل، نظارت، رصد

پایش

رصد

نمایشگری

بررسی

دیدزنی ، پایشگری ، زیر نظر گیری

کنترل کردن

بررسی


نظارت

monitoring ( رمزشناسی )
واژه مصوب: پایش
تعریف: نظارت بر محیط یا صحنه یا دستگاه ازطریق نمایشگر


کلمات دیگر: