کلمه جو
صفحه اصلی

lymphoma


معنی : غده مرکب از بافت لنفاوی
معانی دیگر : (پزشکی) تنابه آمو، لیمفوما، لنفوم، طب غده مرکب از بافت لنفاوی

انگلیسی به فارسی

(پزشکی) غده مرکب از بافت لنفاوی


انگلیسی به انگلیسی

• any of a number of malignant tumors which affect the lymph nodes and other lymphoid tissues (medicine)

دیکشنری تخصصی

[بهداشت] لنفوم - لنفاماس

مترادف و متضاد

غده مرکب از بافت لنفاوی (اسم)
lymphoma

جملات نمونه

1. Discussion Oesophageal involvement by lymphoma is, in most cases, secondary.
[ترجمه ترگمان]بحث Oesophageal involvement by lymphoma در اکثر موارد ثانویه است
[ترجمه گوگل]بحث درگیری بیش از حد با بیماری لنفوم، درگیر شدن در ناحیه لگن، ثانویه است

2. The company has completed trials on a lymphoma drug and is awaiting approval from the Food and Drug Administration.
[ترجمه ترگمان]این شرکت آزمایش ها بر روی یک drug lymphoma را کامل کرده است و منتظر تایید اداره غذا و دارو است
[ترجمه گوگل]این شرکت آزمایشات مربوط به داروهای لنفوم را تکمیل کرده است و منتظر تأیید اداره غذا و داروی آمریکا است

3. Four years ago Lesley-Anne, 3 was diagnosed with lymphoma.
[ترجمه ترگمان]۴ سال پیش Lesley ان ان ۳ مبتلا به lymphoma تشخیص داده شده بود
[ترجمه گوگل]چهار سال پیش لسلی آن، 3 با لنفوم تشخیص داده شد

4. It was lymphoma, a cancer of the lymph glands, that prompted Tsongas to leave the Senate in 198
[ترجمه ترگمان]It (lymphoma)، سرطان غدد لنفاوی است که منجر به ترک سنا در ۱۹۸ مورد شد
[ترجمه گوگل]این لنفوم، سرطان غدد لنفاوی بود که باعث شد Tsongas را ترک کند تا در سال 1982 مجلس سنا را ترک کند

5. Then I looked up lymphoma in a medical book and almost scared myself to death!
[ترجمه ترگمان]بعد به غدد لنفاوی توی یه کتاب پزشکی نگاه کردم و تقریبا خودم رو به مرگ رسوندم
[ترجمه گوگل]سپس لنفوم را در یک کتاب پزشکی نگاه کردم و تقریبا از مرگم ترسیدم!

6. A gastric lymphoma developed in the fourth patient seven years after radiotherapy treatment for Hodgkin's disease.
[ترجمه ترگمان]A gastric در طول هفت سال بعد از درمان radiotherapy برای بیماری Hodgkin رشد یافت
[ترجمه گوگل]لنفوم معده در بیمار چهارم هفت سال پس از درمان رادیوتراپی برای بیماری هوچکین توسعه یافت

7. Although difficult, an early diagnosis of primary oesophageal lymphoma seems to be vital as the response to treatment is often good.
[ترجمه ترگمان]اگرچه دشوار است، تشخیص زودهنگام of اولیه oesophageal حیاتی به نظر می رسد چون واکنش به درمان اغلب خوب است
[ترجمه گوگل]اگر چه دشوار است، تشخیص زودهنگام لنفوم اولیه مغز استخوان ضروری به نظر می رسد زیرا پاسخ به درمان اغلب خوب است

8. Diagnostic criteria of leiomyosarcoma, fibrosarcoma, non Hodgkin′s lymphoma of the prostate are the same as their counterparts in the soft tissue.
[ترجمه ترگمان]معیارهای تشخیصی of، fibrosarcoma، non Hodgkin's پروستات همانند همتایان خود در بافت نرم هستند
[ترجمه گوگل]معیارهای تشخیصی لیومیوسارکوم، فیبروسارکوم، لنفوم غیر هودکین پروستات همانند همتایان آنها در بافت نرم است

9. Track 303: Leukemia, Lymphoma, and Chronic Myeloblastic Leukemia.
[ترجمه ترگمان]۳۰۳ - ۳۰۳: Leukemia، lymphoma، و مزمن Myeloblastic Leukemia
[ترجمه گوگل]Track 303: Leukemia، Lymphoma، و لوسمی مزمن ملووبلاستیک

10. This virus causes glandular fever and is also associated with a human cancer called Burkitt's lymphoma.
[ترجمه ترگمان]این ویروس باعث تب glandular می شود و با سرطان انسان به نام Burkitt s مرتبط است
[ترجمه گوگل]این ویروس تب را ایجاد می کند و همچنین با سرطان انسان به نام لنفوم Burkitt مرتبط است

11. Involvement of other mucosal sites preceded, coincided with, or followed the manifestations of the gastric lymphoma.
[ترجمه ترگمان]مشارکت سایر جایگاه های mucosal قبل از آن، یا به دنبال ظهور of gastric رخ می دهد
[ترجمه گوگل]مشارکت سایر سایت های مخاطی پیش از آن، همزمان با تظاهرات لنفوم معده و یا پیگیری آن بود

12. The only significant association was an increased risk of leukaemia and non-Hodgkin's lymphoma associated with first pregnancy.
[ترجمه ترگمان]تنها ارتباط قابل توجه، افزایش خطر سرطان خون سرطان و lymphoma non است که با اولین بارداری همراه است
[ترجمه گوگل]تنها ارتباط قابل ملاحظه ای با افزایش خطر ابتلا به لوسمی و لنفوم غیر هودکین همراه با اولین حاملگی بود

13. This observation illustrates the usefulness of endosonography in the staging of low grade gastric lymphoma.
[ترجمه ترگمان]این تذکر به مفید بودن endosonography در the از غدد لنفاوی پایین توجه می کند
[ترجمه گوگل]این مشاهدات نشان دهنده مفید بودن اندوسونوگرافی در راه اندازی لنفوم خفیف معده است

14. A panel of monoclonal antibodies were used to characterise the gastric lymphoma in all 50 patients who had undergone surgery.
[ترجمه ترگمان]یک پانل پادتن در هر ۵۰ سالگی که به عمل جراحی مبتلا شده بود، to و characterise نام داشت
[ترجمه گوگل]یک گروه از آنتیبادیهای منوکلونال برای مشخص کردن لنفوم معده در 50 بیمار تحت عمل جراحی استفاده شد

پیشنهاد کاربران

یک نوع سرطان ( سرطان گلبول سفید )


کلمات دیگر: