کلمه جو
صفحه اصلی

resorption


معنی : خورد، اشام یا جذب دوباره، مکیدن مجدد، بلع دوباره
معانی دیگر : اشام یا جذب دوباره، مکیدن مجدد، بلع دوباره

انگلیسی به فارسی

اشام یا جذب دوباره، مکیدن مجدد، بلع دوباره


جذب، اشام یا جذب دوباره، مکیدن مجدد، بلع دوباره، خورد


انگلیسی به انگلیسی

• process of absorbing again, process of soaking up again

دیکشنری تخصصی

[دندانپزشکی] از نو جذب کردن، دوباره جذب کردن، تحلیل!، جذب و حل شدن و از بین رفتن ریشه دندانهای شیری را گویند.
[زمین شناسی] پدیده بازگداز

مترادف و متضاد

خورد (اسم)
absorption, sucking, feed, food, intake, resorption

اشام یا جذب دوباره (اسم)
resorption

مکیدن مجدد (اسم)
resorption

بلع دوباره (اسم)
resorption

جملات نمونه

1. Both increased bone resorption and increased intestinal absorption of calcium occur.
[ترجمه ترگمان]هر دو افزایش حساسیت استخوان و افزایش غلظت روده رخ می دهند
[ترجمه گوگل]هر دو افزایش جذب استخوان و افزایش جذب روده از کلسیم رخ می دهد

2. It acts by inhibiting bone resorption of calcium thereby preventing significant variations in plasma calcium concentrations.
[ترجمه ترگمان]آلوئه ورا با مهار resorption استخوان از کلسیم عمل می کند در نتیجه از تغییرات قابل توجه در غلظت های کلسیم پلاسما جلوگیری می کند
[ترجمه گوگل]این کار با مهار جذب استخوانی کلسیم انجام می شود و مانع تغییرات قابل توجهی در غلظت کلسیم پلاسما می شود

3. When resorption overtakes formation, the result is a decrease in bone density and strength.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که resorption به شکل گیری دست یابد، نتیجه کاهش چگالی و استحکام استخوان است
[ترجمه گوگل]وقتی رسوب زدگی شکل می گیرد، نتیجه کاهش تراکم استخوان و قدرت است

4. Pamidronate binds to bone and reduces resorption, but has no effect on the renal tubule.
[ترجمه ترگمان]Pamidronate به استخوان متصل می شود و resorption را کاهش می دهد اما تاثیری بر the کلیوی ندارد
[ترجمه گوگل]پامیدرونات به استخوان ها متصل می شود و باعث کاهش جذب می شود، اما بر توبول های کلیوی تأثیری ندارد

5. Although this hip reduces the likelihood of resorption, early detection of problems is vital.
[ترجمه ترگمان]اگر چه این هیپ احتمال of را کاهش می دهد، تشخیص زودهنگام مشکلات حیاتی است
[ترجمه گوگل]اگر چه این گربه احتمال ریزش را کاهش می دهد، تشخیص زودهنگام مشکلات بسیار حیاتی است

6. Immobilization produces increased bone resorption resulting in hypercalcemia and hypercalciuria, and is particularly severe in young persons.
[ترجمه ترگمان]Immobilization باعث افزایش resorption استخوان در نتیجه in و hypercalciuria می شود و به ویژه در افراد جوان بسیار شدید است
[ترجمه گوگل]Immobilization باعث افزایش جذب استخوان منجر به هیپرکلسمی و هیپرکلسیوری می شود و در افراد جوان بسیار شدید است

7. Hypovitaminosis A causes hydrocephalus by altering CSF resorption at the arachnoid granulations .
[ترجمه ترگمان]مایع نخاع باعث افزایش مایع نخاع شده در the arachnoid (نوعی مایع مغزی)
[ترجمه گوگل]Hypovitaminosis A موجب ایجاد هیدروسفالی می شود با تغییر در جذب CSF در granulations arachnoid

8. Conclusion: The root resorption caused by flat bite plate is different during different growth period.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: ریشه resorption ناشی از بشقاب گاز تخت در طول دوره رشد متفاوت متفاوت است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: در طی دوره رشد مختلف، جذب ریشه ناشی از بشقاب مسطح مسطح متفاوت است

9. During the orthodontic processing, the resorption of tooth root and pathologic changes of pulp always happened.
[ترجمه ترگمان]در طول فرآیند orthodontic، the ریشه دندان و changes pathologic همیشه رخ داده است
[ترجمه گوگل]در طول پردازش ارتودنسی، ریزش دندان ریشه دندان و تغییرات پاتولوژیک پالپ همیشه اتفاق می افتد

10. Results: bone resorption was more obvious in alveolar bone with residual roots than that without roots.
[ترجمه ترگمان]نتایج: استخوان resorption استخوانی در استخوان alveolar با ریشه های باقی مانده از ریشه ها آشکار بود
[ترجمه گوگل]نتایج استخراج استخوان در استخوان آلوئولار با ریشه های باقی مانده بیشتر از بدون ریشه بود

11. Osseous tissue can bind more calcium salt without resorption.
[ترجمه ترگمان]بافت osseous میتونه کلسیم بیشتری رو بدون اینکه دوباره جذب شده باشه به هم وصل کنه
[ترجمه گوگل]بافت استخوانی می تواند بدون جذب بیشتر نمک کلسیم را جذب کند

12. Subperiosteal bone resorption of phalanges and skull changes are characteristic signs and therefore have great diagnostic value.
[ترجمه ترگمان]استخوان های قوزک پا و تغییرات جمجمه دارای علایم مشخصه هستند و بنابراین ارزش تشخیصی بسیار بالایی دارند
[ترجمه گوگل]جذب استخوان زیرپوستئال فالونها و تغییرات جمجمه نشانه های مشخصی است و بنابراین دارای ارزش تشخیصی هستند

13. Root resorption after the closure of molar space.
[ترجمه ترگمان]پس از بسته شدن فضای مولار، Root ریشه حذف شد
[ترجمه گوگل]جذب ریشه پس از بستن فضای مولر

14. Results Bone resorption and fibrovascular stroma formation were the main histological presentation 1 week after surgery.
[ترجمه ترگمان]نتایج مدل resorption Bone و fibrovascular stroma یک نمایش بافت شناختی اصلی ۱ هفته بعد از عمل جراحی بودند
[ترجمه گوگل]نتایج Resorption استخوانی و شکل گیری استروما فیبرواستوکسیک، مهمترین یافته هیستولوژیک 1 هفته پس از جراحی بود

پیشنهاد کاربران

بازجذب

( مربوط به استخوان ) برداشته شدن از استخوان و ورود آن به گردش خون ( حل شدن استخوان )

تحلیل


کلمات دیگر: