کلمه جو
صفحه اصلی

infestation


معنی : هجوم
معانی دیگر : هجوم

انگلیسی به فارسی

هجوم


آلودگی، هجوم


انگلیسی به انگلیسی

• act of overrunning in large numbers; invasion, harassment; state of being infested

دیکشنری تخصصی

[بهداشت] آلودگی به حشرات

مترادف و متضاد

هجوم (اسم)
offense, onset, influx, invasion, inroad, throng, infestation

جملات نمونه

1. Scientists are checking for both insect and fungal infestation.
[ترجمه ترگمان]دانشمندان هر دو حشره و هجوم قارچی را چک می کنند
[ترجمه گوگل]دانشمندان برای هضم هر دو حشره و قارچی بررسی می کنند

2. The premises were treated for cockroach infestation.
[ترجمه ترگمان]این مقدمات برای هجوم سوسک به کار گرفته شد
[ترجمه گوگل]این مکان ها برای آلوده شدن سوسک درمان شدند

3. Arizona seed growers suspect the infestation may widen because the state ships its seed to many other states and countries.
[ترجمه ترگمان]پرورش دهندگان پنبه در آریزونا مظنون هستند که این هجوم ممکن است گسترده تر شود چرا که دولت بذر خود را به بسیاری از کشورها و کشورهای دیگر صادر می کند
[ترجمه گوگل]تولید کنندگان بذر آریزونا مظنون هستند که این آلودگی ممکن است گسترش یابد، زیرا دولت بذر آن را به بسیاری از کشورهای دیگر و کشورهای دیگر تحویل می دهد

4. After an extensive survey, the infestation was traced to flooding below the concrete floor of the factory.
[ترجمه ترگمان]پس از یک بررسی گسترده، هجوم هجوم به سیل در زیر کف بتن کارخانه پی گیری شد
[ترجمه گوگل]پس از بررسی گسترده، این آلودگی به سیل در زیر کف بتنی کارخانه نشان داد

5. The infestation, described as the worst for 20 years, follows record rains and the greening of normally arid expanses.
[ترجمه ترگمان]هجوم هجوم، که به عنوان بدترین خشکسالی به مدت ۲۰ سال توصیف شد، به دنبال بارش باران و احیای طبیعی مناطق خشک است
[ترجمه گوگل]آلودگی، که به مدت 20 سال نامناسب توصیف می شود، به دنبال رکورد بارندگی و سبز شدن مناطق وسیعی از خشکی می باشد

6. Crowe offered a pathetic excuse about investigating woodworm infestation for his nature column, but I soon beetled the truth out of him.
[ترجمه ترگمان]من یه بهانه رقت انگیزی برای تحقیق در مورد حمله به ستون فقراتش ایجاد کردم، اما به زودی حقیقت رو از او بیرون کشیدم
[ترجمه گوگل]کرو بهانه ای برای تحقیق در مورد آلودگی چوب کرم به ستون طبیعت خود ارائه داد، اما من به زودی حقیقت را از او گرفتم

7. Leech infestation I have a problem with leeches in my pond.
[ترجمه ترگمان]و من یه مشکلی با زالو تو استخر دارم
[ترجمه گوگل]آلودگی با هویج من با پروتز در حوضچه من مشکل دارم

8. The infestation of avocado root rot disease is not visually detectable.
[ترجمه ترگمان]هجوم بیماری پوسیدگی ریشه avocado، به طور بصری قابل تشخیص نیست
[ترجمه گوگل]آلودگی بیماری پوسیدگی ریشه آوکادو به صورت بصری قابل تشخیص نیست

9. Massive infestation of Sarcoptes mites is rarely observed, especially in the scalp area.
[ترجمه ترگمان]هجوم دسته جمعی کنه Sarcoptes به ندرت دیده می شود، به خصوص در ناحیه سر
[ترجمه گوگل]آلودگی عظیمی از گونه های Sarcoptes به ندرت دیده می شود، به خصوص در ناحیه سر پوست

10. There are lots of factors causing infestation of phytophagous pests and changes of dominate species in the apple orchards.
[ترجمه ترگمان]عوامل بسیاری وجود دارند که باعث هجوم آفت ها و تغییرات غالب در باغ های سیب می شوند
[ترجمه گوگل]عوامل متعددی وجود دارد که باعث آلودگی آفات گیاهخوار و تغییرات گونه های غالب در باغ های سیب می شود

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

12. Infestation rate of the german cockroach was higher in some special areas such as restaurant, hotel and hospital than the others.
[ترجمه ترگمان]میزان رشد سوسک المانی در برخی مناطق خاص مانند رستوران، هتل و بیمارستان از بقیه بالاتر بود
[ترجمه گوگل]میزان سوء هاضمه سوسک آلمانی در برخی مناطق خاص مانند رستوران، هتل و بیمارستان بیشتر از دیگران بود

13. It is related to her prior infestation by the dominant parasitical species here.
[ترجمه ترگمان]این موضوع مربوط به هجوم پیشین جانوران طفیلی دار در اینجا است
[ترجمه گوگل]این مربوط به آلودگی قبل از آن توسط گونه های انگلی غالب در اینجا است

14. It contains genes that allow it to resist infestation by the corn borer.
[ترجمه ترگمان]آلوئه ورا حاوی ژن های است که به آن اجازه مقاومت در برابر هجوم ذرت را می دهد
[ترجمه گوگل]این ژن ها حاوی ژن هایی هستند که به آنها اجازه می دهد تا در برابر آلودگی با دانه های ذرت مقاومت کنند

15. Conclusion The infestation ratio and the ectozoa index of these hosts were lower with the exception of hedgepig.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری نسبت هجوم و شاخص ectozoa این میزبان ها با استثنا of کم تر بودند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: نسبت آلودگی و شاخص ectozoa این میزبان ها به جز هیدگرگ، کمتر بود

پیشنهاد کاربران

شیوع

سرایت، انتقال ( شپش و انگل های دیگر )

آلودگی، مورد حمله قرار گرفتن بدن به وسیله بندپایان، کرم ها و . . .

If a beetle infestation hits your forest stand and all the trees are killed, all of the carbon gets re - emitted

آلوده شدن به انگل های خارجی

عفونت

infestation ( علوم سلامت )
واژه مصوب: آلودگی بیرونی
تعریف: وجود عامل بیماری زا بر سطوح خارجی بدن


کلمات دیگر: