1. when she got the letter, she went into a delirium
وقتی که نامه را دریافت کرد اصلا سر از پا نمی شناخت.
2. Before she died she had fits of delirium.
[ترجمه ترگمان]پیش از آن که بمیرد، دچار هذیان شده بود
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه او فوت کند، او دچار دلپذیری شده بود
3. He mumbled in delirium all night.
[ترجمه ترگمان]تمام شب هذیان می گفت
[ترجمه گوگل]او در تمام طول شب خم شد
4. In her delirium, she had fallen to the floor several times.
[ترجمه ترگمان]در حال هذیان، چندین بار به زمین افتاده بود
[ترجمه گوگل]در دلایل خود، او چندین بار به طبقه افتاده بود
5. Mild, persistent delirium, not as violent as in Belladonna restless with laborious dreams, muttering delirium.
[ترجمه ترگمان]هذیان مداوم، هذیان مداوم، نه به آن اندازه که در belladonna با رویاهای پر زحمت، هذیان و هذیان می گفت
[ترجمه گوگل]خفیف، خفیف ماندگار، نه به عنوان خشونت آمیز، بلادانا با بی حوصلگی و آرزوهای مضطرب، خشمگین است
6. There are a few touches of delirium in Lecercle's text itself, as he would certainly be delighted to admit.
[ترجمه ترگمان]در متن Lecercle چند دست هذیانی هست که مسلما از قبول آن خشنود است
[ترجمه گوگل]چند لمس دلیریم در متن Lecercle وجود دارد، زیرا او مطمئنا خوشحال خواهد شد که اعتراف کند
7. I watch as the convulsions subside, the delirium leaves his eyes and he returns, slightly dazed, to normality.
[ترجمه ترگمان]می بینم که تشنج فروکش می کند، هذیان چشمانش را ترک می کند و او کمی گیج، به حالت عادی برگشته است
[ترجمه گوگل]وقتی دچار تشنج می شوم تماشا می کنم، دلیری چشمانش را می کشد و به حالت عادی باز می گردد
8. Scorsese's catches the delirium of Henry's formative years with mesmerising verve.
[ترجمه ترگمان]\"اسکورسیزی\" (اسکورسیزی)، delirium سال سازنده هنری را با حرارت mesmerising (mesmerising)درگیر می کند
[ترجمه گوگل]اسکورسیزی در طول سال های ابتدایی هنری با هیجان هیجان انگیز را جذب می کند
9. A warehouse for the furnishings of consumer delirium.
[ترجمه ترگمان]یک انبار برای اثاثیه of مصرف کنندگان
[ترجمه گوگل]انبار برای مبلمان دودیور مصرف کننده
10. Later that day she was hospitalized in a delirium brought on by polio.
[ترجمه ترگمان]بعد از آن روز او در حال هذیان در بیمارستان بستری شد
[ترجمه گوگل]بعدا آن روز در بیمارستان بستری شده بود که به وسیله فلج اطفال انجام شد
11. I went to him. In his delirium, he had drunk several potholes dry, and was dead.
[ترجمه ترگمان]من نزد او رفتم در حال هذیان، چندین چاله های آب را نوشیده بود و مرده بود
[ترجمه گوگل]من به او رفتم در دلایل خود، چندین حفره را خشک کرده بود و مرده بود
12. Others had talked in delirium or expressed fears to each other.
[ترجمه ترگمان]بعض دیگر در هذیان می گفتند یا از یکدیگر بیم داشتند
[ترجمه گوگل]دیگران در خلال سخن گفتن یا ابراز ترس یکدیگرند
13. She had been almost in delirium, consumed with an animal desire.
[ترجمه ترگمان]او تقریبا در حال هذیان بود و آرزوی حیوانی را به خود مشغول کرده بود
[ترجمه گوگل]او تقریبا در دلپیچه بوده است، با میل حیوانات مصرف شده است
14. With the noise came a delirium.
[ترجمه ترگمان]با سر و صدا، هذیان شنیده شد
[ترجمه گوگل]با سر و صدا آمد خفیف
15. The win brought on delirium among the fans.
[ترجمه ترگمان]این پیروزی در میان هواداران به هذیان افتاد
[ترجمه گوگل]این پیروزی در میان طرفداران به دلیری افتتاح شد