1. cholera was endemic in india and once in a while became epidemic in europe
وبا در هندوستان بوم گیر بود و گاهی در اروپا همه گیر می شد.
2. the island has several interesting endemic species
آن جزیره دارای چندین گونه ی بومی جالب توجه می باشد.
3. the political extremism which was endemic in spain
افراط گرایی سیاسی که مختص اسپانیا بود
4. Malaria is endemic in many of the hotter regions of the world.
[ترجمه ترگمان]مالاریا در بسیاری از مناطق گرم تر دنیا شایع است
[ترجمه گوگل]مالاریا در بسیاری از مناطق گرمتر جهان در حال وقوع است
5. Polio was then endemic among children my age.
[ترجمه ترگمان]فلج اطفال در بین کودکان در سن و سال من شایع بود
[ترجمه گوگل]پس از آن، پولیو در میان فرزندان من سنین پایدار بود
6. He said that racism is endemic in this country.
[ترجمه ترگمان]وی گفت که نژاد پرستی در این کشور همه گیر است
[ترجمه گوگل]او گفت که نژاد پرستی در این کشور بومی است
7. Malaria is endemic in many hot countries.
[ترجمه ترگمان]مالاریا در بسیاری از کشورهای داغ همه گیر است
[ترجمه گوگل]مالاریا در بسیاری از کشورهای گرم پایدار است
8. Malaria is endemic in / to many hot countries.
[ترجمه ترگمان]مالاریا در بسیاری از کشورهای داغ همه گیر است
[ترجمه گوگل]مالاریا در بسیاری از کشورهای گرم پایدار است
9. Corruption is endemic in the system.
[ترجمه ترگمان]فساد در سیستم همه گیر است
[ترجمه گوگل]فساد در سیستم در حال وقوع است
10. The chest disease is endemic among miners in this area.
[ترجمه ترگمان]بیماری سینه در بین معدنچیان این منطقه شایع است
[ترجمه گوگل]بیماری قفسه سینه در بین معدنچیان در این ناحیه است
11. Street crime is virtually endemic in large cities.
[ترجمه ترگمان]جنایت خیابانی در شهرهای بزرگ تقریبا بومی است
[ترجمه گوگل]جنایات خیابانی عمدتا در شهرهای بزرگ بومی است
12. Salmonella is endemic in chickens and their eggs because the broiler system delivers cheaper poultry products.
[ترجمه ترگمان]سالمونلا در مرغ و تخم های آن ها یک بیماری همه گیر است، زیرا سیستم broiler محصولات poultry ارزان تر را تحویل می دهد
[ترجمه گوگل]سالمونلا در جوجه ها و تخم مرغ های آنزیمی است زیرا سیستم گوشتی مرغ دارای محصولات ارزان تر است
13. Where Ancylostoma is also endemic, differential diagnosis may require larval culture although the treatment is similar.
[ترجمه ترگمان]در جاییکه Ancylostoma ها بومی هستند، تشخیص افتراقی ممکن است به فرهنگ لاروی نیاز داشته باشد، اگر چه رفتار مشابه است
[ترجمه گوگل]از آنجا که Ancylostoma نیز بومی است، تشخیص افتراقی ممکن است به فرهنگ لارو نیاز داشته باشد، گرچه درمان مشابه است