کلمه جو
صفحه اصلی

neuropathy


(پزشکی) پی آسیبی، بیماری عصب، ناخوشی، عصبانی

انگلیسی به فارسی

(پزشکی) پی آسیبی، بیماری عصب


نوروپاتی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: neuropathic (adj.), neuropathically (adv.)
• : تعریف: any disease or irregularity of the nervous system.

• disease affecting the nervous system (pathology)

دیکشنری تخصصی

[بهداشت] آسیب عصبی

جملات نمونه

1. We conclude that autonomic neuropathy can affect motor functions throughout the gastrointestinal tract.
[ترجمه مریم] ما نتیجه میگیرم که بیماری دستگاه عصبی خودکار میتواند روی عملکرد حرکتی دستگاه گوارش موثر باشد
[ترجمه ترگمان]ما نتیجه می گیریم که ناخوشی autonomic می تواند بر عملکرد موتور در سراسر دستگاه گوارش تاثیر بگذارد
[ترجمه گوگل]ما نتیجه می گیریم که نوروپاتی اتونومیک می تواند بر عملکرد دستگاه های حرکتی دستگاه گوارش اثر بگذارد

2. Even patients with diabetes mellitus complicated by autonomic neuropathy are not necessarily a contraindication to restorative proctocolectomy.
[ترجمه ترگمان]حتی بیمارانی که دیابت مبتلا به دیابت دارند، با ناخوشی خود autonomic مشکل ایجاد می کنند و لزوما یک contraindication برای درمان ترمیمی نیستند
[ترجمه گوگل]حتی بیماران مبتلا به دیابت که به وسیله نوروپاتی اتونومیک پیچیده هستند، لزوما منع مصرف پروتکتو کولکتومی ترمیمی نیستند

3. Also, scintigraphy may not differentiate clearly between neuropathy and myopathy.
[ترجمه ترگمان]هم چنین، ممکن است بین ناخوشی ناخوشی و myopathy تمایز قایل نشود
[ترجمه گوگل]همچنین، ممکن است اسکینتیگرافی بین نوروپاتی و میوپاتی واضح نیست

4. Symmetric peripheral neuropathy may occur after prolonged use of the drug.
[ترجمه ترگمان]ناخوشی محیطی Symmetric ممکن است پس از استفاده طولانی مدت از این دارو رخ دهد
[ترجمه گوگل]نوروپاتی محیطی متناوب ممکن است بعد از استفاده طولانی مدت از این دارو رخ دهد

5. So the first step in treating peripheral neuropathy is maintenance of tight control of blood glucose levels.
[ترجمه ترگمان]بنابراین اولین قدم در درمان ناخوشی محیطی، حفظ کنترل شدید سطوح گلوکز خون است
[ترجمه گوگل]بنابراین اولین گام در درمان نوروپاتی محیطی نگهداری از کنترل شدید قند خون است

6. Autnomic neuropathy is a frequent complication of long standing diabetes mellitus.
[ترجمه ترگمان]بیماری چاقی مفرط یکی از پیچیده ترین عوارض بیماری مزمن دیابت است
[ترجمه گوگل]نوروپاتی اتنومیک عوارض مکرر دیابت قندی است

7. Methods 50 eyes of 45 anterior ischemic optic neuropathy patient were checked by fluorescence fundus angiography, perimetry and so on, the result were analyzed.
[ترجمه ترگمان]روش هایی که ۵۰ چشم از ۴۵ neuropathy anterior بینایی دارند، توسط fluorescence fundus angiography، perimetry و غیره بررسی شدند که نتیجه آن ها آنالیز شد
[ترجمه گوگل]روش ها: 50 چشم از بیمار 45 بیمار مبتلا به نوروپاتی ایسکمیک اپتیکی قدامی با استفاده از آنژیوگرافی فوروارد فلورسانس، پری متری و غیره مورد بررسی قرار گرفت

8. Results PTT audiograms in auditory neuropathy group revealed curves including ascending slope, peak, spoon, letter W, lain letter S, flat, gentle slope.
[ترجمه ترگمان]نتایج PTT audiograms در گروه ناخوشی شنوایی، منحنی ها از جمله شیب صعودی، پیک، قاشق، نامه W، یک شیب صاف، صاف و آرام را آشکار کرد
[ترجمه گوگل]نتایج آدیوگرامهای PTT در گروه نوروپاتی شنوایی منحنی ها را شامل شیب صعودی، قله، قاشق، نامه W، لاین نامه S، تخت، شیب ملایم نشان داد

9. All three diabetic patients had a satisfactory outcome despite the fact that one of them has severe autonomic neuropathy.
[ترجمه ترگمان]هر سه بیمار دیابتی نتیجه رضایت بخشی دارند، با وجود این که یکی از آن ها ناخوشی مستقل خود را دارد
[ترجمه گوگل]هر سه بیمار دیابتی نتایج رضایت بخش داشتند، هرچند یکی از آنها دارای نوروپاتی شدید وابسته به خودبخودی است

10. The presentation of the first patient with a subacute sensorimotor peripheral neuropathy is typical of intoxication with inorganic arsenic.
[ترجمه ترگمان]معرفی اولین بیمار با ناخوشی محیطی subacute sensorimotor نوعی مستی با آرسنیک غیر آلی است
[ترجمه گوگل]ارائه اولین بیمار مبتلا به نوروپاتی محیطی sensorimotor subacute، نمونه ای از مسمومیت با آرسنیک معدنی است

11. The cardiovascular tests conventionally used for detecting sympathetic autonomic neuropathy may not be adequate to detect a mild, otherwise asymptomatic neuropathy.
[ترجمه ترگمان]آزمایش های قلبی عروقی که به طور معمول برای تشخیص ناخوشی مستقل عصبی مورد استفاده قرار می گیرند ممکن است برای تشخیص یک ناخوشی ملایم، در غیر این صورت، مناسب نباشد
[ترجمه گوگل]آزمایشات قلب و عروق به طور معمول برای تشخیص نوروپاتی اتونومیک سمپاتیک ممکن است برای تشخیص نوروپاتی خفیف، بدون علامت بدون علامت باشد

12. The acetylcholine sweat spot test is an easy, inexpensive, time saving test for detecting autonomic neuropathy.
[ترجمه ترگمان]تست نقطه استیل کولین یک تست ساده و کم هزینه برای تشخیص ناخوشی autonomic است
[ترجمه گوگل]آزمون نقطه عطری استیل کولین یک آزمون آسان و ارزان برای صرفه جویی در زمان برای تشخیص نوروپاتی اتونوم است

13. Impairment of sweating is associated with various manifestations of autonomic neuropathy with and without the presence of other symptoms such as postural hypotension.
[ترجمه ترگمان]Impairment عرق کردن با جلوه های مختلف ناخوشی خود autonomic همراه و بدون حضور علایم دیگر مانند postural hypotension مرتبط است
[ترجمه گوگل]اختلال عرق کردن با تظاهرات مختلف نوروپاتی اتونومیک همراه با و بدون وجود علائم دیگر مانند فشار خون ناگهانی همراه است

14. There was no difference in the speed of HAPCs between patients with neuropathy and non-constipated patients.
[ترجمه ترگمان]تفاوتی بین سرعت HAPCs بین بیماران با ناخوشی ناخوشی و بیماران non وجود نداشت
[ترجمه گوگل]تفاوت در سرعت HAPC بین بیماران مبتلا به نوروپاتی و بیماران غیر یبوست وجود ندارد

پیشنهاد کاربران

( به نقل از فرهنگ هزاره ) بیماری اعصاب

دوستان این رو ترجمه میکنید لطفا
Balance and walking training in ataxic neuropathies


کلمات دیگر: