1. these eggs hatch into larva
این تخم ها تبدیل به لیسه می شوند.
2. A larva metamorphoses into a chrysalis and then into a butterfly.
[ترجمه ترگمان]یک لارو metamorphoses به a و بعد به پروانه تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]یک لارو دگرگون می شود به یک کریستال و سپس به یک پروانه
3. A larva metamorphose into a chrysalis and then into a butterfly.
[ترجمه ترگمان]یک لارو metamorphose به a و بعد به پروانه تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]یک لارو به پستانداران تبدیل می شود و سپس به یک پروانه تبدیل می شود
4. A caterpillar is the larva of a butterfly.
[ترجمه ترگمان]کرم یک کرم پروانه است
[ترجمه گوگل]یک کوتوله لارو یک پروانه است
5. The tadpole is the larva of the frog.
[ترجمه ترگمان]The لارو قورباغه است
[ترجمه گوگل]گرگ و میش لارو قورباغه است
6. The larva hatches out and lives in the soil.
[ترجمه ترگمان]لارو باز می شود و در خاک زندگی می کند
[ترجمه گوگل]لارو از بین می رود و در خاک زندگی می کند
7. There are three stages - larva, nymph and adult - each of which quite often feeds off a different host.
[ترجمه ترگمان]سه مرحله وجود دارد: لارو، پری و بزرگسالان - که هر کدام اغلب از میزبان متفاوتی تغذیه می کنند
[ترجمه گوگل]سه مرحله وجود دارد - لارو، نیفو و بالغ - که هر کدام از آنها اغلب میزبان دیگری را تغذیه می کنند
8. An ant-lion larva lies in wait at the bottom of its specially constructed pit.
[ترجمه ترگمان]یک لارو مورچه - شیر در انتظار در پایین حفره مخصوص خودش قرار دارد
[ترجمه گوگل]یک لارو مورچه شیر در پایین گیت مخصوص خود ساخته شده است
9. The sea squirt larva is not the only filter-feeder with such a significant rod in its back.
[ترجمه ترگمان]لارو squirt دریا تنها فیدر با چنین میله ای در پشت خود نیست
[ترجمه گوگل]لارو دریایی سرنگ تنها فیلتر فیدر با چنین میله ای قابل توجه در پشت نیست
10. When the larva first began to develop from the egg, its cells were segregated into two groups.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که لارو ابتدا از تخم بیرون آمد، سلول های آن به دو گروه تقسیم شدند
[ترجمه گوگل]وقتی لارو اول شروع به رشد از تخم مرغ کرد، سلول های آن به دو گروه تقسیم شدند
11. The entire body of the larva is being dismembered and reassembled.
[ترجمه ترگمان]کل بدن لارو شل شده و دوباره تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]کل لارو در حال جدا شدن و جمع آوری است
12. The larva moults to give rise to the four-legged nymph, which, after five more days, becomes the adult mite.
[ترجمه ترگمان]لارو تبدیل به یک پری چهار پا می شود که پس از پنج روز دیگر به یک mite بزرگ سال تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]گل لارو برای ایجاد پوره چهار پا، که بعد از پنج روز دیگر، می شود، می شود
13. Escamoles are the larva and pupa stage of the red ant.
[ترجمه ترگمان]Escamoles لارو و pupa مورچه قرمز هستند
[ترجمه گوگل]Escamoles مرحله لارو و توله موگن قرمز است
14. The particular larva around which a mussel pearl forms lives in its adult stage in the eider duck.
[ترجمه ترگمان]لارو ویژه ای که در اطراف آن یک مروارید mussel شکل می گیرد در مرحله بزرگسالی خود در اردک eider زندگی می کند
[ترجمه گوگل]لارو خاصی که در آن یک مروارید گاومیش کوهی شکل می گیرد، در مرحله بالایی خود در اردک دیگر زندگی می کند