کلمه جو
صفحه اصلی

primordial


معنی : اصلی، اساسی، بسیار کهن، خاستگاهی، اصل نخستین
معانی دیگر : ازلی، آغازین، جهان آغازین، جهانزادی (رجوع شود به: primitive و primeval)، غیر ناشی از چیز دیگر، نافراگردی، نازاده، عنصر نخستین

انگلیسی به فارسی

بسیار کهن، خاستگاهی، اصل نخستین، عنصر نخستین،اساسی، اصلی


ابتدایی، بسیار کهن، اساسی، خاستگاهی، اصلی، اصل نخستین


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: primordially (adv.)
(1) تعریف: being earliest; existing at or from the beginning.

- These were the primordial gases of the planet's atmosphere.
[ترجمه ترگمان] اینها گازهای primordial اتمسفر سیاره بودند
[ترجمه گوگل] اینها گازهای اولیه فضای سیاره بودند

(2) تعریف: fundamental or original.

- Though raised in captivity, the lion had not lost its primordial instincts.
[ترجمه ترگمان] با آنکه در اسارت بزرگ شده بود، شیر غرایز primordial خود را از دست نداده بود
[ترجمه گوگل] گرچه در اسارت افزایش یافت، شیر غرور اولیه خود را از دست نداد

• early, primitive; ancient, primeval; initial, from the beginning; original
primordial is used to describe things that have existed from a very early period of time or since the beginning of the world; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] نخستین، آغازین، قدیمی ترین یا شکل زندگی آغازین - به عنوان مثال"حوضه اولیه اقیانوسی" یا یک "ماگمای اولیه".
[بهداشت] آغازین

مترادف و متضاد

earliest


Synonyms: basic, early, elemental, first, fundamental, original, prehistoric, primal, primary, prime, primeval, primitive, pristine, radical


Antonyms: last, latest


اصلی (صفت)
elementary, primary, initial, aboriginal, primitive, main, original, principal, basic, net, genuine, prime, essential, head, organic, arch, inherent, intrinsic, innate, fundamental, cardinal, immanent, normative, germinal, first-hand, seminal, ingrown, quintessential, primordial

اساسی (صفت)
basic, material, net, ground, essential, organic, pivotal, basal, fundamental, substantial, vital, basilar, cardinal, earthshaking, meaty, primordial

بسیار کهن (صفت)
primeval, primordial

خاستگاهی (صفت)
primordial

اصل نخستین (صفت)
primordial

جملات نمونه

1. has the sun originated from a primordial mass of gas?
آیا خورشید از یک توده ی گاز اولیه به وجود آمده ؟

2. He was driven on by a primordial terror.
[ترجمه ترگمان]از یک وحشت اولیه یکه خورده بود
[ترجمه گوگل]او توسط یک ترور اولیه انجام شد

3. The planet Jupiter contains large amounts of the primordial gas and dust out of which the solar system was formed.
[ترجمه ترگمان]سیاره مشتری حاوی مقادیر زیادی از گاز و غبار اولیه است که منظومه شمسی از آن تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]سیاره مشتری شامل مقدار زیادی از گاز اولیه و گرد و غبار که از آن منظومه شمسی تشکیل شده است

4. The universe was created out of a primordial ball of matter.
[ترجمه ترگمان]جهان از یک توپ اصلی ماده تشکیل شده بود
[ترجمه گوگل]جهان از یک توپ اولیه از ماده ساخته شده است

5. All syllables derive from the primordial syllable - OM.
[ترجمه ترگمان]همه حروف را از جمله یک کلمه از کلمات اولیه به صدا درمی آورد
[ترجمه گوگل]همه هجا ها از هجا پیشین - OM

6. The blue mountains like a photograph of primordial ocean.
[ترجمه ترگمان]کوه های آبی چون عکسی از اقیانوس کهن
[ترجمه گوگل]کوه های آبی مانند یک عکس از اقیانوس اولیه است

7. Chaotic purpose shaped a lifeless earth Which spawned primordial ooze conceived within Azoic consciousness.
[ترجمه ترگمان]این هدف یک زمین بی جان را شکل داد که منجر به ooze اولیه در ذهن Azoic شد
[ترجمه گوگل]هدف هرج و مرج یک زمین بیحوصله را شکل داد که موجب انحطاط اولیه در آگاهی آزوئیک شد

8. The Napa Valley, raised from the primordial sea, was formed by violent volcanic eruptions.
[ترجمه ترگمان]دره Napa، که از دریای primordial ساخته شده بود، با فوران های آتش فشانی شدید ایجاد شد
[ترجمه گوگل]دره ناپا، از دریای اولیه، از فوران آتشفشان خشونت آمیز تشکیل شده است

9. Perhaps Zeus consulted the oracle of Nyx, the primordial source of all, in order that he himself become fruitful.
[ترجمه ترگمان]شاید زئوس قادر به مشورت با اوراکل of بود، منبع اصلی از همه، به این ترتیب که خود او بارور شده بود
[ترجمه گوگل]شاید زئوس به ولایات نیکس، منبع اولیه همه، مشورت داد تا او خود را ثروتمند کند

10. Life's primordial reality is spirit.
[ترجمه ترگمان]واقعیت اولیه حیات روح است
[ترجمه گوگل]واقعیت ابتدایی زندگی، روح است

11. Pilgrims of the primordial, we go to reflect on our birth.
[ترجمه ترگمان]زائران به اصل اولیه، باید به birth خود فکر کنیم
[ترجمه گوگل]زائران اولیه، ما برای تولد ما بازتاب می گیریم

12. Awareness is primordial; it is the original state, beginningless, endless, uncaused, unsupported, without parts, without change.
[ترجمه ترگمان]آگاهی، نخستین ایالت، beginningless، بی پایان، uncaused، بی پشتیبانی، بدون تغییر و بدون تغییر است
[ترجمه گوگل]آگاهی اولیه است؛ این حالت اصلی است، بدون شروع، بی پایان، ناخواسته، پشتیبانی نشده، بدون قطعات، بدون تغییر

13. Mammalian primordial germ cells form and migrate to the gonad during embryonic development.
[ترجمه ترگمان]mammalian اولیه سلول های زاینده اولیه تشکیل می شوند و در طول رشد جنینی به the مهاجرت می کنند
[ترجمه گوگل]سلول های بنیادی اولیه سلول های پستانداران در طی رشد جنین به شکل گناد مهاجرت می کنند

14. The primordial gonad, genital fold which composed of epithelial cells formed below the nephridium area 12 days after hatching.
[ترجمه ترگمان]The اولیه، fold genital که از سلول های اپی تلیال تشکیل یافته است که در زیر ناحیه nephridium ۱۲ روز پس از تخم گذاری تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]گناد اولیه، ناحیه تناسلی که از سلول های اپیتلیال تشکیل شده است، در زیر 12 روز پس از تخمگذاری زیر منطقه نوردیدیم تشکیل شده است

15. Furthermore, un- equipotent division of floral primordial in the mutant caused the variation in numbers of stamens and pistils.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، تقسیم غیر - از گل primordial در این تحول، منجر به تغییر تعداد of و pistils شد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، تقسیم غیرمعمول گلدهی اولیه در جهش باعث ایجاد تغییر در تعداد پرچم ها و پسته ها می شود

has the sun originated from a primordial mass of gas?

آیا خورشید از یک توده‌ی گاز اولیه به وجود آمده؟


پیشنهاد کاربران

اولیه , نخستین ( از ابتدای جهان )

– primordial cells
– the primordial oceans
– These were the primordial gases of the planet's atmosphere

پیش تاریخی

دیرینه، بی آغاز، ازلی


کلمات دیگر: