کلمه جو
صفحه اصلی

locus


معنی : مکان، مکان هندسی، مثال ادبی
معانی دیگر : جا، محل، جایگاه، بودگاه، بودجای، (زاد شناسی) محل ژن (در کروموزوم)، جایگاه ژن

انگلیسی به فارسی

مکان هندسی، مکان، مثال ادبی


مکان هندسی


محله، مکان، مکان هندسی، مثال ادبی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: loci
(1) تعریف: a locality or place.
مشابه: locality, location

(2) تعریف: the set of all points, lines, or surfaces that satisfies certain specified mathematical conditions.

(3) تعریف: the position of a gene on a chromosome.

• place, location
the locus of something is the place where it happens, or the most important area or point with which it is associated; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] مکان هندسی
[بهداشت] محمل - لوکوس
[ریاضیات] مکان هندسی
[آمار] 1. مکان هندسی 2. ژن جا

مترادف و متضاد

مکان (اسم)
dwelling, habitation, site, stead, place, spot, position, location, locality, locus

مکان هندسی (اسم)
locus

مثال ادبی (اسم)
locus

جملات نمونه

1. Barcelona is the locus of Spanish industry.
[ترجمه ترگمان]بارسلون مرکز صنعت اسپانیا است
[ترجمه گوگل]بارسلونا محل صنعت اسپانیا است

2. The locus of decision-making is sometimes far from the government's offices.
[ترجمه ترگمان]مرکز تصمیم گیری گاهی از ادارات دولتی دور است
[ترجمه گوگل]محل تصمیم گیری گاهی اوقات از دفاتر دولتی دور است

3. The Politburo was the locus of all power in the Soviet Union.
[ترجمه Mm] پولیت بورو بود محل تمامه قدرت ها در جماهیر شوری سابق
[ترجمه ترگمان]در دوران اتحاد جماهیر شوروی، دفتر سیاسی کمونیست کانون همه قدرت بود
[ترجمه گوگل]پولیت بورو در تمام اتحاد جماهیر شوروی سابق بود

4. The locus of failure thereafter moves backwards into the cylinder.
[ترجمه ترگمان]مکان شکست بعد از آن به سمت استوانه حرکت می کند
[ترجمه گوگل]پس از آن، محل شکست به سمت سیلندر حرکت می کند

5. A Locus spokesperson said its goal is 100 percent of the speed - and felt that it could achieve it.
[ترجمه ترگمان]سخنگوی Locus گفت که هدف آن ۱۰۰ درصد از سرعت است - و احساس کرد که می تواند به آن دست یابد
[ترجمه گوگل]سخنگوی Locus اعلام کرد هدف آن 100 درصد سرعت است و احساس کرد که می تواند به آن دست یابد

6. Yet, the individual is at best a locus in which many lines of development come together in a unique set.
[ترجمه ترگمان]با این حال، فرد در بهترین مکان هندسی قرار دارد که در آن بسیاری از خطوط توسعه در یک مجموعه منحصر به فرد به هم می رسند
[ترجمه گوگل]با این حال، فرد در بهترین حالت است که در آن بسیاری از خطوط توسعه در مجموعه ای منحصر به فرد گرد هم می آیند

7. This locus is independent of the Prandtl number, and resembles the corresponding locus for Couette flow in Fig. 1
[ترجمه ترگمان]این مکان، مستقل از عدد Prandtl است، و شبیه جایگاه متناظر برای جریان couette در شکل ۱ است
[ترجمه گوگل]این محدوده مستقل از تعداد Prandtl است، و شبیه لوکوس مربوط به جریان Couette در شکل 1 است

8. Maclean had no locus standi for this lightning intervention, and one can only speculate as to his reasons for it.
[ترجمه ترگمان]Maclean برای این دخالت برق هیچ جایگاهی نداشت، و فقط یک نفر می تواند به دلایل خود بیندیشد
[ترجمه گوگل]مکلیان برای این مداخلات رعد و برق هیچ موضعی نداشت، و تنها می توانست به دلایلی که به آن دلالت می کرد، حدس بزند

9. Locus believes Microsoft has underestimated the importance of open networking in the marketplace.
[ترجمه ترگمان]Locus بر این باور است که مایکروسافت اهمیت شبکه باز در بازار را دست کم گرفته است
[ترجمه گوگل]Locus معتقد است مایکروسافت اهمیت شبکه های باز در بازار را کم اهمیت کرده است

10. Electronic networks are replacing office buildings as the locus of business transactions.
[ترجمه ترگمان]شبکه های الکترونیکی جایگزین ساختمان های اداری به عنوان مکان تراکنش های تجاری می شوند
[ترجمه گوگل]شبکه های الکترونیکی جایگزین ساختمان های اداری به عنوان مکان معاملات تجاری می شوند

11. Another possible locus of difference between black and white speech is in voice setting.
[ترجمه ترگمان]یک مکان هندسی دیگر تفاوت بین حرف سیاه و سفید در تنظیم صدا است
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از موقعیت های ممکن تفاوت بین گفتار سیاه و سفید در تنظیم صدا است

12. This suggested that COL1A2 might be a susceptibility locus for alcoholic cirrhosis with one, or very few, predisposing mutations possible.
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که COL۱A۲ ممکن است یک مکان مستعد ابتلا به سیروز الکلی با یک یا چند جهش بسیار اندک باشد
[ترجمه گوگل]این نشان می دهد که COL1A2 ممکن است یک ژن حساسیتی برای سیروز الکل با یک یا چند جهش زودهنگام باشد

13. Here it was at the heart, at the locus of all of those different influences.
[ترجمه ترگمان]در اینجا، در قلب، در کانون همه این تاثیرات مختلف قرار داشت
[ترجمه گوگل]در اینجا آن را در قلب، در محل از همه این تاثیرات مختلف بود

14. External locus of control was measured on four items, no more than one of which was allowed to be missing.
[ترجمه ترگمان]جایگاه خارجی کنترل بر روی چهار مورد اندازه گیری شد، که هیچ کدام از آن ها مجاز به گم شدن نبودند
[ترجمه گوگل]وجوه خارجی کنترل بر روی چهار مورد اندازه گیری شد، بیش از یک مورد آن اجازه داده شد که از دست رفته باشد

15. It maps a locus of equilibrium welfare maximum points for the consumer as income increases.
[ترجمه ترگمان]با افزایش درآمد، مکان جایگاه رفاه تعادل برای مصرف کننده را ترسیم می کند
[ترجمه گوگل]این نقشه یک مکان از حداکثر امتیاز رفاه تعادل برای مصرف کننده به عنوان افزایش درآمد است

پیشنهاد کاربران

منبع


کلمات دیگر: