کلمه جو
صفحه اصلی

eruption


معنی : انفجار، جوش، فوران
معانی دیگر : فوران (آتشفشان و غیره)، برون فشانی، آتشفشانی، آب فشانی، بخار فشانی، ـ فشانی، فشانش، بروز (احساسات یا شورش و بلوا و غیره)، (پزشکی) جوش زدن (پوست)، ـ زدن، ـ زنی، درآمدن (دندان)، جوانه زدن، (پزشکی) جوش (روی پوست بدن)، پروش، بشر، بثور

انگلیسی به فارسی

(آتشفشان و غیره) فوران، انفجار، برون‌فشانی، آتشفشانی، آب‌فشانی، بخار فشانی


(احساسات یا شورش و بلوا و غیره) بروز، نشان دادن یکباره، منفجر شدن


(پزشکی) جوش (به وجود آمدن یکباره جوش بر روی پوست بدن)


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or process of erupting.
مشابه: belch, burst, explosion, outbreak, outburst, storm

(2) تعریف: that which is erupted.

(3) تعریف: a skin rash or pimple.
مشابه: rash

• act or instance of bursting forth suddenly; act or instance of breaking out (about a skin rash)

دیکشنری تخصصی

[دندانپزشکی] فوران، جوشش، جوانه زدن دندان!، در آمدن دندان، بیرون آمدن دندان از فولیکول زائده آلوئولی ماکزیلا یا مندیبل به داخل حفره دهان
[زمین شناسی] فوران بیرون ریختن مواد آتشفشانی(گدازه، مواد آذرآوری و گازهای آتشفشانی) بر روی سطح زمین. چه از یک مجرای مرکزی یا از یک شکاف یا گروهی از شکاف ها . مقایسه شود با : فوران مرکزی، فوران شکافه ای

مترادف و متضاد

انفجار (اسم)
burst, blast, explosion, gust, bust, detonation, eruption, outburst, pop, blow-out, blow-up, plosion

جوش (اسم)
boil, ferment, burble, spout, effervescence, effervescency, furuncle, pimple, eruption, simmer, weld, rash, solder, whelk, gush

فوران (اسم)
spout, jet, eruption, outburst, ebullition, irruption, effusion

ejection


Synonyms: access, blast, blow-up, breakout, burst, discharge, explosion, flare-up, flow, gust, outbreak, outburst, sally, venting, vomiting


جملات نمونه

the eruption of an epidemic

بروز بیماری همه‌گیر


1. eruption of war
بروز جنگ

2. the eruption of alvand
آتشفشانی کوه الوند

3. the eruption of an epidemic
بروز بیماری همه گیر

4. tooth eruption
بیرون آمدن دندان

5. the fatal eruption of the volcano
فوران ویرانگر آتشفشان

6. The eruption of a volcano is spontaneous.
[ترجمه ترگمان]فوران آتشفشان به خودی خود طبیعی است
[ترجمه گوگل]فوران آتشفشان خود به خودی است

7. It was the biggest eruption of Vesuvius for some years.
[ترجمه ترگمان]این آتشفشان بود که تا چند سال بزرگ ترین فوران آتشفشان بود
[ترجمه گوگل]این بزرگترین فوران Vesuvius بود برای چندین سال

8. The recent outbreak/eruption of racial violence in the area is very troubling.
[ترجمه ترگمان]شیوع اخیر خشونت نژادی در منطقه بسیار مشکل است
[ترجمه گوگل]شیوع / فوران اخیر خشونت نژادی در منطقه بسیار مضر است

9. There was a violent eruption of anti-government feeling.
[ترجمه ترگمان]فوران شدیدی از احساسات ضد دولتی وجود داشت
[ترجمه گوگل]یک فوران خشن از احساسات ضد دولت وجود داشت

10. The eruption of the volcano covered states as far away as Montana in a fine layer of ash.
[ترجمه ترگمان]فوران آتشفشان ایالت را به اندازه مونتانا در یک لایه نازک خاکستر پوشانده بود
[ترجمه گوگل]فوران آتشفشان ایالت ها را به عنوان مونتانا در لایه ای از خاکستر قرار داده است

11. The temple was destroyed in the violent eruption of 1470 BC.
[ترجمه ترگمان]این معبد در فوران شدید سال قبل از میلاد تخریب شد
[ترجمه گوگل]معبد در فوران خشونت آمیز 1470 پیش از میلاد نابود شد

12. The volcanic eruption on Krakatoa had an explosive power equivalent to 20,000 tons of TNT.
[ترجمه ترگمان]فوران آتش فشانی منجمد در Krakatoa یک قدرت انفجاری معادل ۲۰۰۰۰ تن تی ان تی دارد
[ترجمه گوگل]فوران آتشفشانی در Krakatoa دارای قدرت انفجاری معادل 20،000 تن TNT بود

13. The most recent exodus followed a June 25 eruption that killed 10 people and left nine missing and believed dead.
[ترجمه ترگمان]آخرین مهاجرت دسته جمعی در روز ۲۵ ژوئن رخ داد که منجر به کشته شدن ۱۰ نفر و کشته شدن نه نفر و کشته شدن ۹ تن شد
[ترجمه گوگل]آخرین اخراج پس از یک فوران 25 ژوئن باعث کشته شدن 10 نفر شد و 9 نفر از دست رفته را ترک کردند و معتقدند که مرده اند

14. After this final fatal episode the eruption dragged on for many months, lasting well into 190
[ترجمه ترگمان]پس از این ماجرای کشنده و مهلک، فوران آتش به مدت چندین ماه طول کشید و به ۱۹۰ تن رسید
[ترجمه گوگل]پس از این مرحله نهایی مرگبار، فوران چند ماه طول کشید و به 190 سالگی ادامه یافت

15. The last major eruption occurred 100 years ago, when mudslides cascaded on to areas now inhabited by millions of people.
[ترجمه ترگمان]آخرین فوران بزرگ ۱۰۰ سال پیش رخ داد، زمانی که گل و لای در مناطقی که اکنون میلیون ها نفر در آن ساکن هستند، پخش شد
[ترجمه گوگل]آخرین انفجار بزرگ رخ داده است 100 سال پیش، زمانی که mudslides به مناطق که در حال حاضر در آن زندگی می کنند میلیون ها نفر است

16. The massive volcanic eruption could affect the climate of the whole planet.
[ترجمه ترگمان]فوران آتشفشانی عظیم می تواند بر آب و هوای کل سیاره تاثیر بگذارد
[ترجمه گوگل]فوران گسترده آتشفشانی می تواند بر آب و هوای کل سیاره تاثیر بگذارد

17. The eruption of Mount Pinatubo produced a massive cloud of dust.
[ترجمه ترگمان]فوران کوه Pinatubo ابر عظیمی از گرد و غبار پدید آورد
[ترجمه گوگل]فوران کوه پیناتوبو ابرهای وسیع گرد و غبار ایجاد کرد

the eruption of Alvand.

آتشفشانی کوه الوند.


tooth eruption

بیرون آمدن دندان


eruption of war

بروز جنگ


The crowd erupted in cheers

تماشاگران از/به تشویق منفجر شدند


skin eruptions

جوش‌های پوستی


پیشنهاد کاربران

ظاهر شدن، بیرون آمدن

فوران

ضایعات و جوش پوستی

آشفتگی


کلمات دیگر: