کلمه جو
صفحه اصلی

wasting


ویرانگر، بر باد دهنده، مخرب، مضر برای سلامتی، تضعیف کننده، رمقگیر

انگلیسی به فارسی

ویرانگر، بر باد دهنده، مخرب


بیمار کننده، مضر برای سلامتی، (بیماری) تحلیل برنده، تضعیف کننده، رمقگیر


اتلاف، هرز دادن، ضایع کردن، حرام کردن، مصرف کردن، بیهوده تلف کردن، نیازمند کردن، از بین رفتن، سیاه کردن، ضعیف شدن، بی نیرو و قوت کردن


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: wastingly (adv.)
(1) تعریف: making gradually weaker, thinner, or less energetic.

- a wasting illness
[ترجمه ترگمان] بیماری را هدر می دهد،
[ترجمه گوگل] یک بیماری مضر

(2) تعریف: destroying; devastating.

• destroying, damaging; weakening, draining, exhausting; thinning
a wasting disease is one which makes you gradually become thinner and weaker.

دیکشنری تخصصی

[بهداشت] لاغری

جملات نمونه

1. countries at war should be stopped from destroying and wasting one another
به کشورهایی که با هم در جنگ هستند نباید اجازه داد یکدیگر را خراب و نابود بکنند.

2. You're wasting your time trying to explain it to him .
[ترجمه حنانه حاتمی] تو داری وقتت رو برای توضیح دادن با اون هدر میدید.
[ترجمه ترگمان]تو داری وقتت رو تلف می کنی تا براش توضیح بدی
[ترجمه گوگل]شما وقت خود را صرف تلاش برای توضیح آن به او

3. We got straight down to business without wasting time on small talk.
[ترجمه ترگمان]بدون اینکه وقتمون رو صرف صحبت کنیم، مستقیم رفتیم سر کار
[ترجمه گوگل]ما بدون صرف زمان در بحث های کوچک، به سمت کسب و کار رفتیم

4. You're wasting your time and money.
[ترجمه حنانه حاتمی] داری وقت و دولت رو هدر میدید.
[ترجمه ترگمان]تو داری وقتت رو تلف می کنی
[ترجمه گوگل]شما وقت و پول خود را هدر می دهید

5. The boss told him " Quit wasting time! Fish or cut bait.
[ترجمه ترگمان]رئیس به او گفت: \" وقت تلف کردن را رها کنید! ماهی و یا طعمه بریده
[ترجمه گوگل]رئیس به او گفت: 'ترک زمان هدر دادن! ماهی یا بریده طعمه

6. Try to get through to him that he's wasting his life in that job.
[ترجمه ترگمان]سعی کنید به او نزدیک شوید که او زندگی خود را در این کار تلف می کند
[ترجمه گوگل]سعی کنید به او بفهمانید که او در این کار خود را از دست می دهد

7. It's heartbreaking to see him wasting his life like this.
[ترجمه ترگمان]خیلی ناراحت کننده است که می بینم او زندگی اش را مثل این تلف می کند
[ترجمه گوگل]این دلهره آور است که او را به هدر رفته زندگی خود را مانند این

8. The group says it wants politicians to stop wasting public money on what it believes are frivolous projects.
[ترجمه ترگمان]این گروه می گوید که از سیاستمداران می خواهد تا پول های مردم را از هدر دادن پول مردم در مورد آنچه که به آن اعتقاد دارند هدر دهند
[ترجمه گوگل]این گروه می گوید که سیاستمداران می خواهند که پول های عمومی را از آنچه که بر این باورند، پروژه های نامناسب می کنند، متوقف کند

9. Instead of wasting time, she employed herself in reading.
[ترجمه ترگمان]به جای تلف کردن وقت، خود را به خواندن مشغول کرد
[ترجمه گوگل]به جای صرف زمان، او خود را در خواندن کار می کرد

10. Honestly, you're wasting your breath - he doesn't want to hear what anyone else has got to say.
[ترجمه ترگمان]راستش، داری نفست رو هدر میدی - اون دوست نداره بشنوه که بقیه چی میگن
[ترجمه گوگل]صادقانه، شما نفس خود را از دست می دهید - او نمی خواهد بشنود که چه کسی دیگر می گوید

11. We used to grumble that we were wasting time learning a dead language.
[ترجمه ترگمان]غر می زدیم که وقت تلف کردن یک زبان مرده را تلف می کنیم
[ترجمه گوگل]ما گریه کردیم که زمان یادگیری زبان مرده را از دست دادیم

12. Why was he wasting her time with these irrelevancies?
[ترجمه ترگمان]چرا وقتش را با این irrelevancies تلف می کرد؟
[ترجمه گوگل]چرا وقتش را با این بی اهمیت بودن گذراند؟

13. You're just wasting your breath. She never listens.
[ترجمه ترگمان]فقط داری نفست رو هدر میدی اون هیچوقت گوش نمیده
[ترجمه گوگل]شما فقط نفس خود را از دست می دهید او هرگز گوش نمی دهد

14. Peter announced that he had no intention of wasting his time at any university.
[ترجمه حنانه حاتمی] پیتر اعلام کرد که قصد ندارد وقت خود را در هیچ دانشگاهی هدر بدهد.
[ترجمه ترگمان]پیتر اعلام کرد که قصد ندارد وقت خود را در این دانشگاه تلف کند
[ترجمه گوگل]پیتر اعلام کرد که قصد ندارد زمان خود را در هر دانشگاه صرف کند

15. I wish you'd stop wasting time in idle chatter.
[ترجمه ترگمان]ای کاش دست از هدر دادن وقت تلف نمی کردی
[ترجمه گوگل]من آرزو می کنم که وقت خود را صرف وقت بیدار شدن کنی

پیشنهاد کاربران

هدر دادن

متضرر شدن

تلف کردن
اتلاف

هدر رفتن

تلف کردن . . . در پزشکی : لاغری . . . اتلاف . . . تفریط

در پزشکی: لاغری

هدر دادن
مضر
اگه خوشتون اومد لایک کنید 💕


کلمات دیگر: