1. Feeley, working on an embolism the size of a golf ball, broke into the conversation and started screaming at Marvin.
[ترجمه ترگمان]و فیلی که در آمبولی به اندازه یک توپ گلف کار می کرد به بحث خاتمه داد و شروع به جیغ زدن به ماروین کرد
[ترجمه گوگل]Feeley، در حال کار بر روی آمبولیزم اندازه توپ گلف، وارد گفتگو شد و شروع به فریاد در ماروین
2. One patient died because of pulmonary embolism during the postoperative period.
[ترجمه ترگمان]یک بیمار به دلیل embolism ریوی در طول دوره postoperative فوت کرد
[ترجمه گوگل]یک بیمار به دلیل آمبولی ریه طی دوره پس از عمل فوت کرد
3. They said she had pulmonary embolism and 7 days later, she died.
[ترجمه ترگمان]اونا گفتن که انسداد ریوی و هفت روز بعد اون مرد
[ترجمه گوگل]آنها گفتند که آمبولی ریه داشته و 7 روز بعد فوت کرد
4. Pulmonary embolism ( PE ) is one of the common clinical pathological syndromes.
[ترجمه ترگمان]embolism ریوی (PE)یکی از the pathological بالینی است
[ترجمه گوگل]آمبولی ریه (PE) یکی از سندرم های بالینی پاتولوژیک بالینی است
5. Pulmonary tumor embolism is rarely the initial manifestation of cervical cancer.
[ترجمه ترگمان]رشد تومور ریوی به ندرت ظهور اولیه سرطان رحم است
[ترجمه گوگل]آمبولی تومور ریوی به ندرت نشان دهنده ابتلا به سرطان گردن رحم است
6. Interatrial communications (ICs) have been linked to paradoxic embolism, which may be prevented using both surgical and percutaneous interventions.
[ترجمه ترگمان]ارتباطات Interatrial (IC)به paradoxic embolism متصل شده اند که ممکن است با استفاده از مداخلات جراحی و percutaneous جلوگیری شود
[ترجمه گوگل]ارتباطات داخلی (ICs) با آمبولی پارادوکسیک مرتبط است، که ممکن است از طریق هر دو مداخله جراحی و پوستی جلوگیری شود
7. Left medial cerebral arteria is the most embolism position.
[ترجمه ترگمان]سمت چپ مغز the انسداد رگه ای وجود داره
[ترجمه گوگل]آرتریت مغزی سمت چپ موقعیت آمبولی بیشترین است
8. Massive pulmonary embolism resulting in shock is treated with thrombolysis or surgical embolectomy.
[ترجمه ترگمان]embolism ریوی عظیم که منجر به شوک می شود با thrombolysis یا embolectomy جراحی درمان می شود
[ترجمه گوگل]آمبولی عظیم ریه ناشی از شوک با ترومبولیز یا ایموبلاستی جراحی درمان می شود
9. Methods:Reading and summarizing literatures about perioperative fat embolism syndrom in limb trauma.
[ترجمه ترگمان]روش ها: خواندن و خلاصه کردن ادبیات در مورد perioperative چربی embolism در ضربه روحی
[ترجمه گوگل]روش ها: مطالعه و خلاصه ای از ادبیات مربوط به سندرم آمبولی ریوی تجویز شده در ترومای اندام
10. Micron-scale magnetic medium is commonly used for arterial embolism hyperthermia.
[ترجمه ترگمان]محیط مغناطیسی در مقیاس micron معمولا برای شریانی بودن embolism استفاده می شود
[ترجمه گوگل]محفظه مغناطیسی در مقیاس میکرون معمولا برای هیپرترمی آمبولی شریانی استفاده می شود
11. Conclusion: The successful treatment of subacute fat embolism syndrome need cooperation of nursing.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: درمان موفق سندروم embolism چربی subacute نیازمند هم کاری پرستاری است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: درمان موفق سندرم آمبولی قلب ناحیه پایین نیاز به همکاری پرستاران دارد
12. Do our surgical colleagues stop doing total hip replacements for pain because of the incidence of possible fatal embolism?
[ترجمه ترگمان]آیا همکاران جراحی های ما برای درد به خاطر بروز حادثه مرگبار احتمالی، جایگزین های کلی برای درد را متوقف می کنند؟
[ترجمه گوگل]آیا همکاران جراحی ما به دلیل شیوع آمبولیسم مرگبار احتمالا از درد زانو به عنوان جایگزین کامل جراحت استفاده می کنند؟
13. One patient in the control group died of pulmonary embolism.
[ترجمه ترگمان]یک بیمار در گروه کنترل از embolism ریوی درگذشت
[ترجمه گوگل]یک بیمار در گروه کنترل از آمبولی ریوی جان خود را از دست داد
14. He was admitted to the general medical service at Pinderfields General Hospital with a provisional diagnosis of pulmonary embolism.
[ترجمه ترگمان]او در بیمارستان عمومی Pinderfields با تشخیص موقت of ریوی بستری شد
[ترجمه گوگل]او با تشخیص موقت آمبولی ریوی در کلیه خدمات پزشکی در بیمارستان عمومی Pinderfields پذیرفته شد