1. the child took the measles
بچه سرخک گرفت.
2. the telltale dots of measles
لکه های آشکار (بیماری) سرخک
3. a pill warranted to cure measles
قرصی که ضمانت شده سرخک را درمان کند
4. The doctor is quite definite about Tom having measles.
[ترجمه ترگمان]دکتر درباره اینکه تام به سرخک مبتلا است کاملا قطعی است
[ترجمه گوگل]دکتر کاملا درباره تام مبتلا به سرخک است
5. The children all had measles, and had broken out in spots.
[ترجمه ترگمان]همه بچه ها سرخک گرفته بودند و در نقاط دیگر از بین رفته بودند
[ترجمه گوگل]کودکان همه سرخک داشتند و در نقاط مختلف شکسته بودند
6. Rubella is just another name for German measles.
[ترجمه Soroosh Samadi] سرخجه نام دیگری برای سرخک آلمانی هست.
[ترجمه ترگمان]Rubella نام دیگری برای سرخک آلمانی است
[ترجمه گوگل]سرخچه فقط نام دیگری برای سرخک آلمانی است
7. Measles, mumps and whooping cough are spreading again because children are not being vaccinated.
[ترجمه ترگمان]سرخک، سرخجه و سیاه سرفه دوباره پخش می شوند چون کودکان واکسینه نشده اند
[ترجمه گوگل]سرخک، اوریون و سرفه کولون دوباره گسترش می یابند زیرا کودکان واکسینه نمی شوند
8. All our children have had the measles.
[ترجمه Soroosh Samadi] همه ی کودکان ما سرخک گرفته اند.
[ترجمه ترگمان]همه بچه های ما سرخک گرفته اند
[ترجمه گوگل]همه کودکان ما سرخک دارند
9. All children should be vaccinated against measles.
[ترجمه ترگمان]همه کودکان باید علیه سرخک واکسینه شوند
[ترجمه گوگل]همه کودکان باید در برابر سرخک واکسینه شوند
10. A lot of children in the school caught measles last term.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کودکان در این مدرسه سال گذشته سرخک گرفتند
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی از کودکان در مدرسه در سال گذشته سرفه را گرفتند
11. When I was five I got measles.
[ترجمه Soroosh Samadi] وقتی پنج ساله بودم، سرخک گرفتم
[ترجمه ترگمان]وقتی پنج سالم بود، سرخک گرفتم
[ترجمه گوگل]وقتی پنج ساله شدم سرخک گرفتم
12. Adults are often immune to German measles.
[ترجمه Soroosh Samadi] معمولا بزرگسالان به سرخک آلمانی مقاوم هستند.
[ترجمه ترگمان]بزرگسالان اغلب از سرخک آلمانی مصون هستند
[ترجمه گوگل]بزرگسالان اغلب به سرخک آلمانی مبتلا هستند
13. In particular, morbidity for those hospitalised with measles is clearly reduced.
[ترجمه ترگمان]به طور خاص، میزان ابتلا به سرخک که در بیمارستان بستری شده اند به وضوح کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]به طور خاص، میزان مرگ و میر بیماران بستری در سرخک به طور واضح کاهش می یابد
14. The doctor diagnosed measles.
[ترجمه ترگمان]دکتر سرخک را تشخیص داد
[ترجمه گوگل]دکتر تشخیص سرخک