کلمه جو
صفحه اصلی

epilepsy


معنی : حمله، بیهوشی، بیماری صرع
معانی دیگر : (پزشکی) صرع، پس افت، پس افتگی، طب بیماری صرع، غشی

انگلیسی به فارسی

صرع، بیماری صرع، حمله، بیهوشی


(پزشکی) بیماری صرع، غشی، حمله، بیهوشی، غش


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: epileptiform (adj.), epileptoid (adj.)
• : تعریف: a nervous system disorder that causes repeated lapses in physical or mental function, often including convulsions and unconsciousness.

• neurological disorder characterized by seizures
epilepsy is a brain condition which causes a person to lose consciousness and have fits.

دیکشنری تخصصی

[بهداشت] صرع - اپیلپسی

مترادف و متضاد

حمله (اسم)
fit, offense, rush, access, onset, attack, assault, offensive, onslaught, charge, onrush, spell, epilepsy, inroad, hysteria, foray, sally

بیهوشی (اسم)
fit, astonishment, stupefaction, stupidity, faint, anesthesia, trance, epilepsy, swoon, insensibility

بیماری صرع (اسم)
epilepsy

جملات نمونه

1. She can't drive because she suffers from/has epilepsy.
[ترجمه کوروش شفیعی] او ( مؤنث ) نمی تواند رانندگی کند، زیرا او از بیماری صرع رنج می برد.
[ترجمه ترگمان]او نمی تواند رانندگی کند چون مبتلا به صرع است
[ترجمه گوگل]او نمی تواند رانندگی کند زیرا او از صرع رنج می برد

2. People with epilepsy and similar diseases can take pills to stabilize their condition.
[ترجمه ترگمان]افراد مبتلا به صرع و بیماری های مشابه می توانند برای تثبیت وضعیت خود قرص مصرف کنند
[ترجمه گوگل]افراد مبتلا به صرع و بیماری های مشابه می توانند قرص ها را برای تثبیت وضعیت خود مصرف کنند

3. Epilepsy is hereditary in her family.
[ترجمه ترگمان]Epilepsy در خانواده اش ارثی است
[ترجمه گوگل]صرع در خانواده اش ارثی است

4. Local and national epilepsy organizations can also be helpful to those experiencing employment problems or job discrimination.
[ترجمه ترگمان]سازمان های صرع محلی و ملی نیز می توانند برای افرادی که مشکلات شغلی یا تبعیض شغلی را تجربه می کنند، یاری رسان باشند
[ترجمه گوگل]سازمان های صرع محلی و ملی همچنین می توانند برای افرادی که مشکلات اشتغال یا تبعیض شغلی را تجربه می کنند مفید باشد

5. It is helpful in confirming the diagnosis of epilepsy.
[ترجمه ترگمان]این کار در تایید تشخیص بیماری صرع بسیار مفید است
[ترجمه گوگل]این در تأیید تشخیص صرع مفید است

6. Paracelsus made intractable problems such as plague, syphilis, epilepsy, mental disorder, and learning disabilities central to his preoccupations.
[ترجمه ترگمان]پاراسلسوس مشکلات intractable نظیر طاعون، سیفیلیس، صرع، اختلال روحی، و ناتوانی های یادگیری را مرکز اشتغالات خود قرار داد
[ترجمه گوگل]Paracelsus مشکلات جدی مانند طاعون، سیفلیس، صرع، اختلال روانی و ناتوانی های یادگیری را به خاطر مشکالت خود ایجاد کرد

7. These coupled with the family history of epilepsy prompted us to investigate with electroencephalography.
[ترجمه ترگمان]این همراه با تاریخچه خانوادگی صرع، ما را بر آن داشت تا با electroencephalography تحقیق کنیم
[ترجمه گوگل]این موارد همراه با سابقه خانوادگی صرع، ما را با الکتروانسفالوگرافی بررسی کرد

8. A young man had epilepsy in a somewhat unusual form.
[ترجمه ترگمان]یک مرد جوان دچار نوعی صرع غیر معمول شده بود
[ترجمه گوگل]یک مرد جوان صرع را در یک نوع تا حدودی غیر معمول داشت

9. Those born with it can develop mental retardation, epilepsy and blindness - sometimes years later.
[ترجمه ترگمان]افرادی که با آن متولد می شوند می توانند عقب ماندگی ذهنی، صرع و blindness را - گاهی اوقات پس از آن، گسترش دهند
[ترجمه گوگل]کسانی که با آن متولد می شوند، می توانند عقب ماندگی ذهنی، صرع و نابینایی را توسعه دهند - گاهی اوقات بعدها

10. Asthma, heart conditions, diabetes or epilepsy may expose you to special risks with watersports in the heat.
[ترجمه ترگمان]آسم، بیماری های قلبی، دیابت و یا صرع ممکن است شما را در معرض خطرات خاص with در گرما قرار دهند
[ترجمه گوگل]آسم، بیماری های قلبی، دیابت و یا صرع ممکن است شما را به خطرات خاص با ورزش های آب گرم در معرض خطر قرار دهد

11. Three neurological disorders are considered: tremor, dyskinesias and epilepsy.
[ترجمه ترگمان]سه اختلالات عصبی در نظر گرفته می شوند: لرزش، تشنج و صرع
[ترجمه گوگل]سه اختلالات عصبی در نظر گرفته شده است: ترشح، دیسکینزی و صرع

12. Arthritis, epilepsy and other conditions that worsen with the cycle would remain stable.
[ترجمه ترگمان]ورم مفاصل، صرع و بیماری های دیگر که با چرخه بدتر می شوند پایدار می مانند
[ترجمه گوگل]آرتریت، صرع و سایر شرایطی که با چرخه بدتر می شود، باقی می ماند

13. People think that epilepsy is divine simply because they don't have any idea what causes epilepsy. But I believe that someday we will understand what causes epilepsy, and at that moment, we will cease to believe that it's divine. And so it is with everything in the universe. Hippocrates
[ترجمه ترگمان]مردم فکر می کنند که صرع به سادگی یک موهبت الهی است، زیرا آن ها هیچ ایده ای ندارند که چه چیزی موجب صرع می شود اما من معتقدم که روزی ما آنچه موجب بیماری صرع می شود را درک خواهیم کرد، و در آن لحظه، ما نمی توانیم باور کنیم که آن امری الاهی است و بنابراین همه چیز در جهان وجود دارد بقراط
[ترجمه گوگل]مردم فکر می کنند که صرع الهی است به همین دلیل است که آنها هیچ ایده ای درباره علت صرع ندارند اما معتقدم که روزی ما درک خواهیم کرد که صرع چیست، و در آن لحظه، ما متوقف نخواهیم شد که این الهی باشد و بنابراین آن را با همه چیز در جهان است بقراط

14. People with epilepsy are not mad.
[ترجمه ترگمان]مردم مبتلا به صرع دیوانه نیستند
[ترجمه گوگل]افراد مبتلا به صرع دیوانه نیستند

15. He couldn't take that job at the zoo because of his epilepsy.
[ترجمه ترگمان]به خاطر صرع او نمی توانست آن شغل را در باغ وحش بگیرد
[ترجمه گوگل]او نمی توانست به خاطر صرع خود این کار را در باغ وحش انجام دهد

پیشنهاد کاربران

صحنه در حال حرکت
Movement

صرع، تشنج

صرع نوعی اختلال در سیستم عصبی مرکزی ( عصبی ) است که در آن فعالیت مغز غیرطبیعی می شود، این عارضه باعث تشنج یا رفتار غیر معمول، بروز احساسات عجیب و گاهی از دست دادن آگاهی می شود.

صرع

epilepsy ( پزشکی )
واژه مصوب: صرع
تعریف: بیماری ناشی از اختلال کارکرد مغز که مشخصۀ آن حمله‏های عودکننده با آغاز ناگهانی است

Epilepsy : صرع ( نوعی بیماری عصبی )
Seizure : تشنج
Epileptic seizure : حمله ی صرعی ( تشنجی )

صرع یک بیماریه که باعث میشه فرد به تعداد قابل توجهی تشنج کنه ( Seizure )

تعاریف انگلیسی :
🟪 EPILEPSY 🟪
noun
[noncount] medical : a disorder of the nervous system that can cause people to suddenly become unconscious and to have violent, uncontrolled movements of the body

🟪 SEIZURE 🟪
[count] medical :
an abnormal state in which you become unconscious and your body moves in an uncontrolled and violent way

توضیحات ویکیپدیا برای کلمه صرع :
بیماری عصبی انسان که منجر به تشنج می شود.

صَرع یا اپی لپسی ( در عربی صرع به معنای کشمکش است ) ( به انگلیسی: epilepsy ) ( از زبان یونانی باستان ἐπιλαμβάνειν به معنی �تصرف کردن، تملک داشتن، یا پریشان کردن� ) عبارت است از مجموعه ای از اختلالات عصبی مزمن پزشکی یا بلند مدت که با حمله صرعی مشخص می شود. این حملات ممکن است بسیار خفیف و تقریباً غیرقابل شناسایی بوده یا برعکس طولانی مدت و با لرزش شدید همراه باشد. در صرع حملات به طور مکرر روی می دهد و هیچ دلیل ثابت و مشخصی ندارد، در حالی که حملاتی را که به دلایل خاص روی می دهد، نباید به عنوان حمله صرعی تلقی کرد.

معنی :
this video has the potential to induce seizures for people with photosensitive epilepsy. if you have photosensitive epilepsy or feel you might be susceptible to a seizure do not watch this video


کلمات دیگر: