کلمه جو
صفحه اصلی

persepolis


شهر باستانی پرسپولیس (در نزدیکی شیراز)، تخت جمشید، فارسه، شهرباستانی که بعداشهر استخربجای ان ساخته شد

انگلیسی به فارسی

شهر باستانی پرسپولیس (در نزدیکی شیراز)، تخت جمشید


پرسپولیس


دیکشنری تخصصی

[بهداشت] پرسپولیس - پایتخت تشریفاتی امپراتوری هخامنشی - شهری باستانی در ایران باستان واقع در استان فارس کنونی - نام باشگاه فرهنگی ورزشی

جملات نمونه

1. The party was held in the ruins of Persepolis, which was built by Darius and burned by Alexander the Great.
[ترجمه ترگمان]این حزب در خرابه های (پرسپولیس)برگزار شد که توسط داریوش بزرگ بنا شد
[ترجمه گوگل]حزب در خرابه های تخت جمشید، که توسط داریوش ساخته شده بود و توسط اسکندر بزرگ سوخته بود، برگزار شد

2. Actually, Persepolis is mostly the work of this king.
[ترجمه ترگمان]در واقع، (پرسپولیس)بیشتر کاره ای این پادشاه است
[ترجمه گوگل]در واقع، پرسپولیس بیشتر کار این پادشاه است

3. For nearly two centuries—roughly 518 B. C. to 33B. C. —Persepolis served as the capital for an empire that stretched from Greece to India.
[ترجمه ترگمان]تقریبا برای دو قرن - تقریبا ۵۱۸ ب ج تا ۳۳ B ج پرسپولیس پایتخت امپراتوری بود که از یونان تا هند کشیده شده بود
[ترجمه گوگل]برای تقریبا دو قرن - تقریبا 518 ب سی تا 33 ب C -Persepolis به عنوان سرمایه برای یک امپراطوری که از یونان به هند گسترش یافت، خدمت می کرد

4. When he tossed a much-ballyhooed party in Persepolis three years ago to celebrate Persia's 500th anniversary, he invited virtually everybody who was anybody – but mostly nobodies showed up.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که او یک حزب بسیار - را در (پرسپولیس)سه سال پیش برای تجلیل از ۵۰۰th و ۵۰۰th، پرتاب کرد، تقریبا همه کسانی که بودند را دعوت کرد - اما بیشتر آن ها nobodies را نشان دادند
[ترجمه گوگل]هنگامی که او سه سال پیش در تخت جمشید به سرزمین تخت جمشید رفته بود تا پنجاهمین سالگرد پیوستن ایران را جشن بگیرد، تقریبا هر کس که کسی بود دعوت کرد - اما اکثرا هیچ کس نبود

5. The L-shaped, off-white structure at Persepolis is a modern covering, providing some protection from the elements to part of the ancient complex.
[ترجمه ترگمان]ساختار سفید متمایل به سمت چپ در تخت جمشید یک پوشش مدرن است که برخی از عناصر را به بخشی از مجتمع باستانی تبدیل کرده است
[ترجمه گوگل]ساختار L شکل، سفید سفید در پرسپولیس یک پوشش مدرن است که برخی از عناصر را به بخشی از مجموعه باستانی ارائه می دهد

6. Persepolis itself is roughly rectangular, and rivals the size of nearby modern settlements.
[ترجمه ترگمان](پرسپولیس)خودش نسبتا مستطیلی است و رقبا اندازه شهرک های جدید نزدیک را دارند
[ترجمه گوگل]پرسپولیس خود تقریبا مستطیلی است و رقابت با اندازه شهرک های مدرن نزدیک است

7. The other archive, the Persepolis Treasury Tablets is smaller (139 tablets) but similar to the first one; it describes payment in silver between 492 and 45
[ترجمه ترگمان]بایگانی دیگر، خزانه داری (پرسپولیس)کوچک تر است (۱۳۹ قرص)، اما مشابه اولی است؛ پرداخت در نقره بین ۴۹۲ نفر و ۴۵ نفر را توضیح می دهد
[ترجمه گوگل]آرشیو دیگر، تبلت خزانه داری تخت جمشید کوچکتر است (139 تبلت) اما مشابه با تبلت اول است؛ آن را پرداخت نقره بین 492 تا 45 را توصیف می کند

8. It has flown free from the walls of Persepolis and now shines among new peoples on new continents.
[ترجمه ترگمان]این پرنده از دیوارها (پرسپولیس)خارج شده و در حال حاضر بین مردم جدیدی در قاره های جدید می درخشد
[ترجمه گوگل]این هواپیما از دیوارهای تخت جمشید آزاد شده است و در میان مردم جدید در قاره های جدید درخشان است

9. In the tradition of Persepolis, In the Shadow of No Towers, and Our Cancer Year, an illustrated memoir of remarkable depth, power, and beauty.
[ترجمه ترگمان]در سنت (پرسپولیس)، در سایه برج هیچ برج و سال سرطان ما، یک خاطره مصور از عمق، قدرت و زیبایی برجسته
[ترجمه گوگل]در سنت پرسپولیس، در سایه بدون برج، و سال سرطان ما، یک خاطره تصویری از عمق، قدرت و زیبایی قابل توجه است

10. The Faravahar of Persepolis is the one that has been adopted by Zoroastrians as their symbol.
[ترجمه ترگمان]مجسمه (پرسپولیس)همانی است که توسط Zoroastrians به عنوان نماد آن ها پذیرفته شده است
[ترجمه گوگل]فرعواهر تخت جمشید همان است که توسط زرتشتیان به عنوان نماد آنها پذیرفته شده است

11. But it is in the carvings of Persepolis, center of the Achaemenid dynasty, that the Faravahar reaches its most elaborate and finely wrought perfection.
[ترجمه ترگمان]اما این مجسمه در حکاکی (پرسپولیس)، مرکز سلسله هخامنشیان (هخامنشیان)، که the به کامل ترین و ظریف آن می رسد، در حکاکی (پرسپولیس)قرار دارد
[ترجمه گوگل]اما این در نقاشی های تخت جمشید، مرکز سلسله هخامنشیان است، که فرآورده به کمال ریز و دقیق ترش می رسد

12. A tree-lined road leads to the site of Persepolis from the southwest.
[ترجمه ترگمان]یک جاده پر از درخت به محل (پرسپولیس)از جنوب غربی منتهی می شود
[ترجمه گوگل]جاده ی درختی منجر به محل تخت جمشید از جنوب غربی می شود

13. Persepolis has become a popular destination for foreign tourists and Iranian citizens alike.
[ترجمه ترگمان]پرسپولیس یک مقصد محبوب برای گردشگران خارجی و شهروندان ایرانی است
[ترجمه گوگل]پرسپولیس تبدیل به یک مقصد محبوب برای گردشگران خارجی و شهروندان ایرانی شده است

14. Persepolis and Ancient Iran. University of Chicago.
[ترجمه ترگمان]پرسپولیس و ایران باستان دانشگاه شیکاگو
[ترجمه گوگل]پرسپولیس و ایران باستان دانشگاه شیکاگو

پیشنهاد کاربران

باشگاه فوتبال در پایتخت کشور ایران
پرطرفدار ترین باشگاه آسیا


شهر پارس ( پایتخت سرزمین پارس )
محبوب ترین باشگاه ورزشی آسیا

باشگاه فرهنگی ورزشی پرسپولیس
بهترین و پر طرافدار ترین تیم آسیا

تخت جمشید

پوکر ایران
افتخار آسیا
عشق جان
معنی کاملتر :زندگی با عشق
Champion for ever


تخت جمشید
پرهوادارترین و بهترین تیم قاره کهن

پارسه یا در میان عوام همان تخت جمشید است که پایتخت سلسله هخامنشیان در مرودشت فارس است

پِر سِ پُلِس

شهر باستانی پرسپولیس / تخت جمشید رو به انگلیسی میگن persepolis


کلمات دیگر: