کلمه جو
صفحه اصلی

dysarthria


روانشناسى : نارساگویى عضوى

انگلیسی به فارسی

دیزاردریا


انگلیسی به انگلیسی

• impairment of pronunciation

دیکشنری تخصصی

[روانپزشکی] دیزآرتری

جملات نمونه

1. In addition, headache, paralysis, positive pathological reflex, dysarthria and cervical rigidity were also common.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، سردرد، فلج، واکنش pathological مثبت، dysarthria و سفتی گردن نیز متداول بودند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، سردرد، فلج، رفلکس پاتولوژیک مثبت، دیسارتاسیون و سفتی گردنی نیز رایج بود

2. Apraxia of speech and Dysarthria are other speech disorders that may be confused with aphasia.
[ترجمه ترگمان]Apraxia گفتار و Dysarthria اختلالات گفتاری دیگری هستند که ممکن است با aphasia اشتباه گرفته شوند
[ترجمه گوگل]نارسایی کلیه و اختلال گفتاری اختلالات گفتاری دیگر است که ممکن است با آفتی اشتباه گرفته شود

3. Conclusion:Dysarthria assessment makes assessment of motor speech disorder more comprehensive.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: ارزیابی Dysarthria ارزیابی اختلال گفتاری حرکتی را جامع تر می نماید
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: ارزیابی دیسترفی، ارزیابی اختلال گفتار موتور را جامع تر می کند

4. Conclusions: Dysarthria was common speech disturbance, speech training was effectual remedy on spastic dy.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: اختلال گفتاری عمومی متداول بود، آموزش گفتار برای درمان on موثر بود
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: اختلال اختلال گفتار، اختلال گفتار، آموزش گفتار درمانی مؤثر بر اسپاسم دی است

5. Results The clinical features included ptosis, dysphagia, dysarthria and the limb weakness or amyotrophy.
[ترجمه ترگمان]نتایج ویژگی های بالینی شامل ptosis، dysphagia، dysarthria و یا ضعف عضو است
[ترجمه گوگل]یافته ها ویژگی های بالینی شامل پتوز، دیسفاژی، دیسارتاسیون و ضعف اندام یا آمیوتروفی است

6. Objective To observe the effect of manual treatment on speech rehabilitation in severe dysarthria patients.
[ترجمه ترگمان]هدف از مشاهده اثر درمان دستی بر توان بخشی گفتار در بیماران مبتلا به dysarthria شدید
[ترجمه گوگل]هدف بررسی تأثیر درمان دستی بر توانبخشی گفتار در بیماران مبتلا به دیستاری شدید

7. A 24-year-old male suffered from acute-onset right-sided hemiparesis, dysarthria, and ophthalmoplegia in February 200
[ترجمه ترگمان]مرد ۲۴ ساله از onset sided، dysarthria و ophthalmoplegia در فوریه ۲۰۰ رنج می برد
[ترجمه گوگل]یک مرد 24 ساله مبتلا به همی پارسایس، دیزاتریا و چشمهایش در فوریه 200 مبتلا به حاد شد

8. Objective To explore the method of rehabilitation training for post - stroke spasmodism model dysarthria and its efficacy.
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی روش آموزش توان بخشی برای مدل spasmodism post و اثربخشی آن
[ترجمه گوگل]هدف: به منظور کشف روش آموزش توانبخشی برای مدل دیسراترای مدل اسپاسمودیسازی پس از سانحه و کارآیی آن

9. Conclusion The patients with pure motor hemiparesis and dizziness, ataxia, dysarthria have more possibility to suffer from pontine infarction.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری بیمارانی با hemiparesis حرکتی خالص و سرگیجه، ataxia، dysarthria احتمال بیشتری دارند که از pontine infarction رنج ببرند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: بیماران مبتلا به همی پارابی موتور خالص و سرگیجه، آتاکسی، دیسراتری احتمال بیشتری از انفارکتوس پونتین رنج می برند

10. Objective To analyze the effect of speech therapy on severe hyperkinetic dysarthria.
[ترجمه ترگمان]هدف تجزیه و تحلیل تاثیر درمان گفتار بر dysarthria شدید hyperkinetic
[ترجمه گوگل]هدف: به منظور تحلیل تأثیر گفتار در مورد دیسرفی شدید هیپوکینتیک

11. The most common speech disorder of parkinson s disease is hypokinetic dysarthria.
[ترجمه ترگمان]شایع ترین اختلال در بیماری پارکینسون، hypokinetic dysarthria است
[ترجمه گوگل]شایعترین اختلال گفتار بیماری پارکینسون، دیسراتری هیپوکینتیک است

پیشنهاد کاربران

بیان ناقص کلام به دلیل اختلال در کنترل عضلات

نارساگویی عضوی

عدم تحرک عضلات گفتاری

عسرت تلفظ

اختلال تکلم

نارساگویی

نارسا گویی عضوی
نارسا گفتن به دلیل اختلال عضوی


کلمات دیگر: