1. household effects
اسباب خانه
2. household remedies
مداواهای خانگی
3. household tasks
کارهای خانه
4. household wares
وسایل منزل
5. household appliance
وسایل و ابزار خانه (مانند یخچال و رادیو)
6. household troops
(انگلیس) پاسداران سلطنتی
7. the whole household revolves around the baby
همه ی توجه آن خانواده روی نوزاد متمرکز شده است.
8. a schedule of household items belonging to the deceased
فهرست اثاث منزل متعلق به متوفی
9. computers have become household toys
کامپیوتر وسیله ی سرگرمی منازل شده است.
10. to manage a household
خانواده ای را اداره کردن
11. to run a household
خانواده ای را اداره کردن
12. henry ford is a household name in america
در امریکا هنری فورد نام آشنایی است.
13. refrigerators, irons, etc. are household appliances
یخچال و اطو و غیره وسایل خانگی هستند.
14. the people of the household
اهل منزل
15. the operation of a large household
اداره کردن یک خانواده ی بزرگ
16. for fifty years he served the household of a merchant
پنجاه سال در خانه ی تاجری نوکری کرد.
17. the utility of coal as a household fuel
فایده ی زغال سنگ به عنوان سوخت منزل
18. she is ill and cannot cope with household chores
او بیمار است و از عهده ی کارهای منزل برنمی آید.
19. he was happy to be part of a large household
او از این که عضو خانواده ی پر جمعیتی بود خوشحال بود.
20. Heavy household chores made inroads upon Jane's health.
[ترجمه ترگمان]کاره ای سنگین خانگی در حال تاخت و تاز به سوی سلامت جین بود
[ترجمه گوگل]کارهای خانگی سنگین باعث سلامتی جین شد
21. Many household products give off noxious fumes.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از محصولات خانگی گازهای سمی را رها می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از محصولات خانوار از گازهای مضر خارج می شوند
22. Formerly most of our household utensils were made of brass.
[ترجمه ترگمان]سابقا بیشتر وسایل خانه ما از مس ساخته شده بود
[ترجمه گوگل]قبلا اکثر وسایل خانگی ما از برنج ساخته شده بود
23. She always quibbles about household affairs with her mother.
[ترجمه ترگمان]همیشه راجع به کاره ای خانه با مادرش حرف می زد
[ترجمه گوگل]او همیشه با مادرش در مورد امور خانواده صحبت می کند
24. An army of servants waited on the king's household.
[ترجمه ترگمان]ارتشی از خدمتکاران در خانه شاه منتظر بودند
[ترجمه گوگل]یک ارتش خدمتکاران در خانه پادشاه منتظر بود
25. I grew up as part of a large household.
[ترجمه ترگمان]به عنوان بخشی از یک خانواده بزرگ بزرگ شدم
[ترجمه گوگل]من به عنوان بخشی از یک خانواده بزرگ بزرگ شدم
26. Leaflets have been delivered to every household.
[ترجمه ترگمان]Leaflets را به همه ساکنان خانه داده بودند
[ترجمه گوگل]برگه ها به هر خانوار تحویل داده شده است