1. She had agoraphobia and never wanted to go out of the house.
[ترجمه ترگمان]اون بیرون از خونه - ه و هیچ وقت نمی خواست از خونه بره بیرون
[ترجمه گوگل]او agoraphobia داشت و هرگز نمی خواست بیرون از خانه بیفتد
2. It was agoraphobia but felt like claustrophobia.
[ترجمه ترگمان]بیرون از ترس بود، اما احساس claustrophobia کرد
[ترجمه گوگل]این agoraphobia بود اما احساس claustrophobia
3. It could well be that you have agoraphobia or some kind of depression.
[ترجمه ترگمان]خوب است که شما دچار افسردگی شدید و یا نوعی افسردگی شدید
[ترجمه گوگل]به خوبی ممکن است که شما agoraphobia یا نوعی افسردگی داشته باشید
4. My uncle suffers from agoraphobia, and the idea of leaving the house terrifies him.
[ترجمه ترگمان]عموی من از ترس و وحشت رنج می برد، و فکر رفتن از خانه او را می ترساند
[ترجمه گوگل]عمو من از آگورافوبیس رنج می برد، و ایده خروج از خانه او را وحشت زده می کند
5. When some one can't cope with panic attacks, agoraphobia is often the consequence and treating this condition requires specialist help.
[ترجمه ترگمان]وقتی کسی نمی تواند با حمله های عصبی مواجه شود، agoraphobia اغلب نتیجه است و درمان این شرایط نیازمند کمک متخصص است
[ترجمه گوگل]هنگامی که بعضی از افراد نمی توانند با حملات هراس مواجه شوند، اغتشاش اغلب نتیجه است و درمان این نیاز به کمک متخصص دارد
6. For example, Rose Greenacre's agoraphobia was a useful container for Bob Greenacre.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، agoraphobia Rose یک کانتینر مفید برای باب Greenacre بود
[ترجمه گوگل]برای مثال، Agoraphobia گل رز Greenacre یک ظرف مفید برای Bob Greenacre بود
7. Those with mild TBI developed PTSD, panic disorder, agoraphobia, or social phobia twice as often as those with no TBI.
[ترجمه ترگمان]کسانی که مبتلا به اختلال استرس پس از حادثه هستند، دچار اختلال استرسی پس از حادثه، اختلال اضطراب، agoraphobia، یا ترس اجتماعی می شوند
[ترجمه گوگل]کسانی که مبتلا به TBI خفیف هستند، PTSD، اختلال هراس، آگورافوبیا یا فتنه اجتماعی را دو برابر بیشتر از افراد بدون TBI ایجاد می کنند
8. Unless you're a doctor or therapist, agoraphobia to the average person will make no sense.
[ترجمه ترگمان]مگر اینکه تو دکتر یا روانشناس باشی، بیرون رفتن با یه آدم متوسط، با عقل جور در نمیاد
[ترجمه گوگل]به استثنای اینکه شما یک دکتر یا درمانگر هستید، آگراهفوبیا به فرد معمولی حساس نخواهد بود
9. Agoraphobia treatment can be tough because it usually means confronting your fears.
[ترجمه ترگمان]درمان Agoraphobia می تواند دشوار باشد چون معمولا به معنای مواجهه با ترس است
[ترجمه گوگل]درمان Agoraphobia می تواند سخت باشد، زیرا معمولا به معنی رویارویی با ترس شماست
10. If you have agoraphobia, exposure to the situations you fear and avoid is also included in treatment.
[ترجمه ترگمان]اگر agoraphobia داشته باشید، قرار گرفتن در معرض شرایطی که از آن بیم دارید و از آن دوری کنید نیز در درمان گنجانده شده است
[ترجمه گوگل]اگر در معرض آگروفاژی هستید، قرار گرفتن در معرض شرایطی که ترس و اجتناب می کنید نیز در درمان وجود دارد
11. Learning and understanding agoraphobia facts can be tricky.
[ترجمه ترگمان]یادگیری و درک حقایق agoraphobia می تواند دشوار باشد
[ترجمه گوگل]یادگیری و درک حقایق حقوقی می تواند روی حیله و تزویر باشد
12. Agoraphobia is the fear of being outside.
[ترجمه ترگمان]ترس از بیرون بودن ترس است
[ترجمه گوگل]Agoraphobia ترس از خارج شدن است
13. Hopefully, these agoraphobia facts have helped those not afflicted in understanding what a debilitating and difficult illness agoraphobia is.
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه، این حقایق agoraphobia به کسانی که در درک این که بیماری debilitating و debilitating چیست، کمک کرده است
[ترجمه گوگل]امیدوارم این حقایق آگورافوبیا به افرادی که در فهمیدن بیماری آهسته و دشوار بیماری کمک نکرده اند کمک کند
14. Agoraphobia is a type of anxiety disorder in which you avoid situations that you're afraid might cause you to panic.
[ترجمه ترگمان]Agoraphobia نوعی اختلال اضطراب است که در آن از وضعیت هایی که ممکن است موجب وحشت شما شوند اجتناب می کنید
[ترجمه گوگل]Agoraphobia یک نوع اختلال اضطرابی است که در آن شما از شرایطی که می ترسید ممکن است موجب وحشت می شود