کلمه جو
صفحه اصلی

undercharge


کم (پای کسی) حساب کردن، کم (از کسی) گرفتن، (جنگ افزار) کم باروت گذاشتن، کم خرج گذاشتن، (باطری) کم شارژ کردن، کاملا پرنکردن، کم حساب کردن، کم مطالبه کردن از، کم خرج گذاشتن در تفنگ

انگلیسی به فارسی

ارزان فروشی


کمبود


(جنگ افزار) کم باروت گذاشتن، کم خرج گذاشتن


(باطری) کم شارژ کردن، کاملا پرنکردن


کم (پای کسی) حساب کردن، کم (از کسی) گرفتن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: undercharges, undercharging, undercharged
(1) تعریف: to charge less than the stated, customary, or proper price.
متضاد: overcharge

- He undercharged me twelve cents.
[ترجمه ترگمان] دوازده سنت به من داد
[ترجمه گوگل] او دوازده سنت من را پایین انداخت

(2) تعریف: to put too small an explosive charge in (a firearm).
اسم ( noun )
(1) تعریف: the amount by which one has undercharged.

(2) تعریف: an inadequate charge or load.

• put too little of a charge or load; charge too low a price

دیکشنری تخصصی

[معدن] خرج ناکافی (آتشباری)

جملات نمونه

1. The city is grossly undercharging companies to use the land.
[ترجمه ترگمان]این شهر شرکت های بزرگی است که از زمین استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]این شهر به شدت از شرکت های کم درآمد برای استفاده از زمین استفاده می کند

2. The sales assistant made a mistake and undercharged me by £
[ترجمه ترگمان]دستیار فروشنده یک اشتباه کرد و من را با پوند ارزیابی کرد
[ترجمه گوگل]دستیار فروش یک اشتباه را انجام داد و من را با � کاهش داد

3. The shop assistant has undercharged us.
[ترجمه ترگمان] دستیار فروشگاه ما رو لو داده
[ترجمه گوگل]دستیار فروشگاه ما را تحت فشار قرار داده است

4. He undercharged me 1 for the book/for the book by
[ترجمه ترگمان]او برای کتاب، کتاب را به من داد
[ترجمه گوگل]او برای کتاب / برای کتاب 1 به من 1 امتیاز داد

5. We undercharge Mr. Smith and have to send him a debit note for the extra amount.
[ترجمه ترگمان]ما اقای اسمیت را آزاد کردیم و باید برای مبلغ بیشتر به او یک یادداشت بدهی بدهیم
[ترجمه گوگل]ما آقای آقای اسمیت را تضعیف می کنیم و باید مبلغ اضافی را به او بدهیم

6. They undercharged me by about $
[ترجمه ترگمان]آن ها مرا در حدود ۵ دلار تخمین زدند
[ترجمه گوگل]آنها حدود $ حدود من را تحمل کردند

7. It provides detailed monthly reports and annual summaries itemising the amount overcharged, or if appropriate, undercharged.
[ترجمه ترگمان]گزارش ماهانه دقیق و خلاصه سالانه مبلغی را که غلو می شود، و یا اگر مناسب باشد، فراهم می کند
[ترجمه گوگل]این گزارشات ماهانه و مقیاس سالانه را که در آن مقدار اضافی و یا در صورت لزوم زیر تخلیه می شود، ارائه می دهد

8. L To ensure that all room rate charged is accurate, avoid any undercharge or overcharge that will cause disputes.
[ترجمه ترگمان]L برای اطمینان از اینکه تمام نرخ اتاق ها دقیق است، از هر گونه undercharge یا overcharge که باعث بروز اختلاف خواهد شد اجتناب کنید
[ترجمه گوگل]L برای اطمینان از این که تمام هزینه های پرداخت شده در اتاق دقیق است، اجتناب از هر گونه تخفیف یا اضافه بار که منجر به اختلاف خواهد شد

پیشنهاد کاربران

کم حساب کردن

کمتر پول گرفتن مثلا رستوران از ما کمتر پول گرفت.


کلمات دیگر: