کلمه جو
صفحه اصلی

unaccommodated


بی وسیله، بدون تسهیلات، بدون تجهیزات، نافراهم، ناهمساز، بدون وسایل راحتی، فراهم نشده، بی مسکن

انگلیسی به فارسی

ناهمساز، بدون وسایل راحتی، فراهم نشده، بی مسکن


unaccommodated


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of accommodated.

• not adapted; without a place to stay; dissatisfied

دیکشنری تخصصی

[خاک شناسی] ناهمساز


کلمات دیگر: