کلمه جو
صفحه اصلی

undulating

دیکشنری تخصصی

[خاک شناسی] پستی وبلندی کم ومواج

جملات نمونه

1. the breeze and the undulating surface of the lake
نسیم و سطح مواج دریاچه

پیشنهاد کاربران

حرکات ظریف و خرامان بانوان نیز در متون انگلیسی با این واژه بیان شده

موجی

مواج، ناصاف

ناهموار، متخلخل

موجدار، مواج، موجی شکل


کلمات دیگر: