1. He folded up sideways against the winch, and immediately tried to get up again.
[ترجمه ترگمان]او به پهلو روی جرثقیل خم شد و بلافاصله سعی کرد که دوباره بلند شود
[ترجمه گوگل]او بر روی لبه سمت چپ پیچید و بلافاصله سعی کرد دوباره بیدار شود
2. The bell is suspended from a winch, and is open to the sea at the bottom.
[ترجمه ترگمان]این زنگ از یک وینچ به حالت تعلیق در آمده است و در کف دریا در حال باز شدن است
[ترجمه گوگل]زنگ از یک وینچ به حالت تعلیق درآمده و در پایین دریا باز است
3. This can be allowed for by the winch or car driver reducing the power slightly.
[ترجمه ترگمان]این امر می تواند به وسیله جرثقیل و یا راننده خودرو که قدرت را کمی کاهش می دهد، مجاز باشد
[ترجمه گوگل]این می تواند توسط winch یا راننده خودرو کاهش می یابد قدرت را کمی
4. It is convenient to have a winch with a big hook hanging above the operating table for these operations.
[ترجمه ترگمان]داشتن یک وینچ با یک قلاب بزرگ آویزان از جدول عملیاتی برای این عملیات ها، مناسب است
[ترجمه گوگل]برای این عملیات، یک وینچ با یک قلاب بزرگ که روی میز عمل قرار دارد مناسب است
5. There is a side-mounted winch for the 101 which pulls either to the front or rear, but these are relatively uncommon.
[ترجمه ترگمان]یک وینچ در جهت ۱۰۱ وجود دارد که یا در قسمت جلو یا عقب می کشد، اما اینها نسبتا غیرمعمول هستند
[ترجمه گوگل]یک وینچ جانبی برای 101 وجود دارد که به جلو و عقب می کشد، اما این نسبتا غیر معمول است
6. I am sorry to say the winch will not fit.
[ترجمه ترگمان]متاسفم که بگویم وینچ مناسب نخواهد بود
[ترجمه گوگل]من متاسفم که بفهمم وینچ مناسب نیست
7. I partook of the infinte calm in winch she lay.
[ترجمه ترگمان]من از the که در winch بود، calm
[ترجمه گوگل]من از آرامش بی انتها در وینچ که او گذاشتم، تقلید کردم
8. Armed with crowbars and the occasional hand winch, the group rescued some 500 artifacts from around the city.
[ترجمه ترگمان]این گروه که مجهز به crowbars و وینچ در دست بود، حدود ۵۰۰ شی از اطراف شهر را نجات داد
[ترجمه گوگل]این گروه در حدود 500 آثار هنری از سرتاسر شهر نجات داد
9. The motor of this cargo winch rotates too quickly. It needs readjusting.
[ترجمه ترگمان](وینچ)موتور این جرثقیل حمل بار خیلی سریع می چرخد به readjusting نیاز دارد
[ترجمه گوگل]موتور این لودر محرک بسیار سریع است نیاز به تنظیم مجدد دارد
10. Winch upgrade, load and a set of dual - reflector system link.
[ترجمه ترگمان]ارتقا سطح، بار و مجموعه ای از پیوندهای سیستم دوگانه دوگانه را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]Winch ارتقاء، بار و مجموعه ای از لینک سیستم بازتابنده دوگانه
11. The slip form was drawn by hand winch and the concrete deck was regular.
[ترجمه ترگمان]شکل لغزش توسط وینچ با دست کشیده شد و عرشه بتونی عادی بود
[ترجمه گوگل]فرم لغزش توسط دستگیره دست کشید و عرشه بتن به طور منظم بود
12. He would attach a cable around the chassis of the car and winch it up on to the canal bank.
[ترجمه ترگمان]او تلویزیون کابلی را به روی بدنه ماشین وصل می کرد و به سمت ساحل نهر هدایت می کرد
[ترجمه گوگل]او یک کابل را در اطراف شاسی خودرو پیوست و آن را به سمت کانال کانتینر برد
13. Yet somehow one hand remained on the wheel and the other clasped the mainsail winch.
[ترجمه ترگمان]با این حال فقط یک دست روی فرمان مانده بود و دیگری بادبان بزرگ را به هم وصل کرده بود
[ترجمه گوگل]با این حال به نحوی یک دست باقی مانده بر روی چرخ و دیگر دستگیره mainsail
14. The men disappeared behind a distant quayside shed, but she dared not trust to luck and hid behind a winch.
[ترجمه ترگمان]مردان پشت یک آلونک بار انداز ناپدید شدند، اما جرات نمی کرد به بخت و اقبال اعتماد کند و پشت یک جرثقیل قایم شود
[ترجمه گوگل]این مردان در پشت یک جاده دور افتاده ناپدید شدند، اما او جرأت به شانس اعتماد نکرد و در پشت یک وینچ پنهان شد