کلمه جو
صفحه اصلی

abiotic


(زیست شناسی) نازیو، نازیوا

انگلیسی به فارسی

(زیست‌شناسی) نازیو، نازیوا


رجوع شود به: antibiotic


abiotic


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: abiotically (adv.)
• : تعریف: characterized by an absence of living organisms; without life.
مشابه: lifeless

• inanimate, inorganic, not living

دیکشنری تخصصی

[خاک شناسی] نازیوا

جملات نمونه

1. Conclusion Adding different biotic and abiotic elicitors may selectively promote tanshinone accumulation and not affect the hairy root growth in the hairy root cultures of S. miltiorrhiza.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری اضافه کردن elicitors زیستی و بی جان مختلف ممکن است به طور انتخابی تجمع tanshinone را ترویج کند و رشد ریشه hairy را در کشت های ریشه hairy S miltiorrhiza
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری افزودن اسیسترهای مختلف زیستی و زیستی ممکن است به طور انتخابی تجمع تان شینون را ترویج کند و بر رشد ریشه مو در ریشه های مروارید S miltiorrhiza تاثیر نمی گذارد

2. Abiotic environment The nonliving factors of the environment that influence ecological systems.
[ترجمه ترگمان]محیط Abiotic عوامل محیطی محیطی است که بر سیستم های اکولوژیک تاثیر می گذارند
[ترجمه گوگل]محیط زیست محیط زیست عوامل بیرونی محیطی که بر سیستم های زیست محیطی تأثیر می گذارند

3. The relentless push and pull of coevolutionary life eventually brings into its game the abiotic stuff of the universe.
[ترجمه ترگمان]هل دادن بیرحمانه و کشش حیات coevolutionary در نهایت منجر به بازی خود در دنیای غیر زنده جهان می شود
[ترجمه گوگل]فشار و کشیدگی بی رویه زندگی انعطاف پذیری در نهایت باعث می شود که بازی های متفاوتی از جهان به وجود بیایند

4. This was based on the idea that the first life forms were the outcome of a slow, multistep process that began with the abiotic synthesis of organic compounds and the formation of a 'primitive soup'.
[ترجمه ترگمان]این امر بر این ایده استوار بود که اولین شکل های زندگی نتیجه یک فرآیند آهسته و multistep بودند که با ترکیب غیر زنده ترکیبات آلی و تشکیل یک سوپ ابتدایی آغاز شد
[ترجمه گوگل]این بر اساس این ایده بود که اولین فرم های زندگی نتیجه ی یک روند آهسته و چند مرحلهای بود که با سنتز آبیات ترکیبات ارگانیک و تشکیل یک سوپ اولیه آغاز شد

5. From our study, we verified that plants did not response to biotic and abiotic stress independently.
[ترجمه ترگمان]از مطالعه ما، ما تایید کردیم که گیاهان به طور مستقل به استرس زیستی و abiotic واکنش نشان نمی دهند
[ترجمه گوگل]از مطالعه ما، ما تأیید کردیم که گیاهان مستقیما به تنش زیستی و بی آبرویی پاسخ نمی دهند

6. Wild rice contains a large number of favorable gene which have disappeared in the cultivated rice, especially the resistance genes to biotic stesses and abiotic stresses.
[ترجمه ترگمان]برنج وحشی دارای تعداد زیادی ژن مطلوب است که در برنج کشت شده، به خصوص ژن های مقاوم در معرض تنش های بیولوژیکی و تنش های داخلی ناپدید شده است
[ترجمه گوگل]برنج وحشی دارای تعداد زیادی از ژن مطلوب است که در برنج کشت شده، به ویژه ژنهای مقاوم در برابر سموم زیستی و تنش های زیست محیطی ناپدید شده است

7. It had been thought that salt and alkali, drought, and chillness were the three most serious abiotic stress factors that could restrict the growth, development and yield of crops for a long time.
[ترجمه ترگمان]تصور می شد که نمک و قلیایی، خشکسالی و chillness سه عامل استرس زای شدید هستند که می تواند رشد، توسعه و محصول محصولات را برای مدتی طولانی محدود کند
[ترجمه گوگل]تصور می شد که نمک و قلیایی، خشکسالی، و خنک شدن سه عامل جدی تر است که می تواند رشد، توسعه و عملکرد محصولات را به مدت طولانی محدود کند

8. How is life limited by and adapted to extreme external biotic and abiotic factors?
[ترجمه ترگمان]چگونه زندگی محدود و سازگار با عوامل محیطی شدید و محیطی شدید است؟
[ترجمه گوگل]چگونه زندگی را محدود و سازگار با عوامل خارجی بیوتی و بی روح خارجی؟

9. S. miltiorrhiza hairy root cultures provide a stable and efficient platform for active constituent accumulations by using elicitation with suitable biotic and abiotic elicitors.
[ترجمه ترگمان]؟ کشت های ریشه hairy جنوبی یک پلت فرم پایدار و کارآمد برای accumulations فعال فعال با استفاده از استنباط با elicitors زیستی مناسب و بی جان فراهم می کنند
[ترجمه گوگل]S culriorrhiza مایه دار کشت ریشه مو فراهم یک پلت فرم پایدار و کارآمد برای توده های تشکیل دهنده فعال با استفاده از elicitors مناسب biotic و abiotic

10. On the earth's surface the artificial divisions that we have made between living and non-living, biotic and abiotic, organic and inorganic, are not only false but mischievous.
[ترجمه ترگمان]در سطح زمین، divisions مصنوعی که ما بین زندگی و غیر زنده، جاندار و غیر زنده، ارگانیک و غیر زنده ساخته ایم، نه تنها نادرست بلکه موذی هستند
[ترجمه گوگل]در سطح زمین، تقسیمات مصنوعی که بین حیوانات و غیر زندگی، زیستی و زیستی، آلی و غیر آلی ایجاد شده اند، نه تنها غلط، بلکه بدبختی نیز هستند

11. The phytohormone abscisic acid (ABA) is not only involved in the plant abiotic stress response but also plays a major role in the regulation of various biotic stress responses.
[ترجمه ترگمان]The اسید phytohormone (ABA)نه تنها در واکنش استرس زای گیاهی دخیل است بلکه نقش مهمی در تنظیم واکنش های استرس زیستی مختلف ایفا می کند
[ترجمه گوگل]اسید آبی اسید فیتورمورون (ABA) نه تنها در پاسخ استرس آبیوتیک دخیل است، بلکه نقش مهمی در تنظیم پاسخهای مختلف تنش زیستی دارد

12. Accumulation of proline in higher plants is an indication of disturbed physiological condition, triggered by biotic or abiotic stress condition.
[ترجمه ترگمان]انباشت proline در گیاهان بالاتر نشانه ای از شرایط فیزیولوژیکی است که توسط شرایط استرس زیستی یا زنده به وجود آمده است
[ترجمه گوگل]انباشت پرولین در گیاهان بالاتر، نشانه ای از وضعیت فیزیولوژیکی مختل شده است که بوسیله شرایط تنش زیستی یا زیستی ایجاد می شود

13. Many of the plant retrotransposons are transcriptionally activated by various biotic and abiotic stress factors.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از the گیاهی توسط عوامل استرس زیستی و زیستی مختلف فعال شده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از retrotransposons گیاهان هستند transcription با عوامل مختلف biotic و abiotic استرس فعال است

14. ABA, an important phytohormone induced by biotic stress and abiotic stress, plays great roles in plant tolerance to stresses.
[ترجمه ترگمان]ABA، یکی از عوامل مهم ناشی از استرس زیستی و استرس abiotic زیستی، نقش بزرگی در تحمل گیاه ایفا می کند
[ترجمه گوگل]ABA، یک فیتوهورمون مهم ناشی از استرس زیستی و استرس زیستی، نقش مهمی در تحمل گیاه به تنش دارد

پیشنهاد کاربران

بی جان

در زیست شناسی: عامل غیر زنده تاثیر گذار بر اکوسیستم مانند عوامل محیطی و فیزیکی نور، دما و . . .


کلمات دیگر: