کلمه جو
صفحه اصلی

interflow


زیست شناسى : جریان اب درونى

انگلیسی به فارسی

گردش خون


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: combined form of flow.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] جریان بین لایه ای - جریان درونی - جریان زیر پوسته ای
[زمین شناسی] جریان بین لایه ای، جریان درونی، جریان زیر پوسته ای
[خاک شناسی] درون جریانی
[آب و خاک] روانآب دیررس، روانآب تأخیری، جریان درونی

جملات نمونه

1. The interflow of Buddhist culture between China and Southeast Asia during the Sui and Tang periods was more extensive and deeper than during the previous dynasties.
[ترجمه ترگمان]توسعه فرهنگ بودایی بین چین و جنوب شرقی آسیا در طول دوره های سوئی و تانگ بیشتر و عمیق تر از دوران سلسله های قبلی بود
[ترجمه گوگل]جریان بین فرهنگ بودایی بین چین و آسیای جنوب شرقی در طول دوره های سوئی و تانگ گسترده تر و عمیق تر از زمان سلسله های قبلی بود

2. Flowers by interflow speak from the heart.
[ترجمه ترگمان]گل ها توسط interflow از قلب صحبت می کنند
[ترجمه گوگل]گلها از طریق جریان عبور از قلب صحبت می کنند

3. Then, we could find more help to interflow with government.
[ترجمه ترگمان]سپس، ما می توانیم کمک بیشتری به هم کاری با دولت بیابیم
[ترجمه گوگل]سپس، ما می توانیم کمک بیشتری به همکاری با دولت پیدا کنیم

4. Vice-chairman Li Jianping said that between city the interflow and cooperation already became the Chinese country relations development the important aspect.
[ترجمه ترگمان]معاون رئیس، لی Jianping گفت که بین شهر the و هم کاری در حال حاضر به توسعه روابط کشور چین با جنبه مهم تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]لی جیانگینگ، معاون رئیس جمهور، گفت که جریانات بین المللی و همکاری در حال حاضر به توسعه روابط کشور چین تبدیل شده است

5. Interflow is an important exogenetic force which causes soil and water loss in slope farmland of purple soil, and it should be controlled for soil and water conservation.
[ترجمه ترگمان]interflow یک نیروی exogenetic مهم است که باعث از دست رفتن خاک و آب در زمین های زراعی خاک بنفش می شود و باید برای حفاظت از خاک و آب کنترل شود
[ترجمه گوگل]Interflow یک نیروی خارجی است که باعث کاهش خاک و آب در شالیزارهای کشاورزی از خاک بنفش می شود و باید برای حفاظت از خاک و آب کنترل شود

6. In the system control, the behavior of the interflow in the diplomatic relations is coordinated to realize the harmony among the inter-tribal society.
[ترجمه ترگمان]در سیستم کنترل سیستم، رفتار of در روابط دیپلماتیک برای درک هماهنگی بین جامعه قبیله ای هماهنگ می شود
[ترجمه گوگل]در کنترل سیستم، رفتار جریان در روابط دیپلماتیک هماهنگ است تا هماهنگی بین جامعه بین قبیله ای برقرار شود

7. Suggestions on the standardization of salver transportation are made from the reality of its practice in the commodity interflow in our country.
[ترجمه ترگمان]پیشنهادها در مورد استاندارد سازی وسایل حمل و نقل از واقعیت عملکرد آن در بازار کالا در کشور ما حاصل می شود
[ترجمه گوگل]پیشنهادات در مورد استاندارد سازی حمل ونقل از طریق واقعیت عمل آن در جریان تلفات کالا در کشور ما ساخته شده است

8. As while as, we should put a great power to adopt ISO standards and the national advanced standards and wildly develop international cooperation and interflow.
[ترجمه ترگمان]در عین حال، ما باید یک قدرت بزرگ برای پذیرش استانداردهای ISO و استانداردهای پیشرفته ملی و توسعه وحشیانه هم کاری بین المللی و interflow بگذاریم
[ترجمه گوگل]همانطور که در حال حاضر، ما باید یک قدرت بزرگ برای اتخاذ استانداردهای ISO و استانداردهای پیشرفته ملی و ایجاد همکاری بین المللی و سرریز بین المللی را به کار گیریم

9. Thus, the study of social appellations is a bridge to facilitate the interflow of different cultures, and a significant topic in sociolinguistics.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، مطالعه of اجتماعی پلی است برای تسهیل the فرهنگ های مختلف، و یک موضوع قابل توجه در sociolinguistics
[ترجمه گوگل]بنابراین، مطالعه نامهای اجتماعی پل برای تسهیل در گردش فرهنگ های مختلف و موضوع مهم در زبان شناسی اجتماعی است

10. Conclusion Among which age, complications, the sudden accident, failure of sleeping, short of interflow and perioperative hypooxygen were much related to the occurrence of the ICU syndrome.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری در میان این سن، عوارض، تصادف ناگهانی، شکست خوابیدن، کوتاهی of و perioperative hypooxygen، بسیار با وقوع سندروم ICU ارتباط داشتند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: از میان سن، عوارض، حاد ناگهانی، شکست خواب، کوتاه شدن گردش خون و هیپوکسیژن پروبیوتریک، به شدت با وقوع سندرم ICU مرتبط بود

11. The cooperation of students in every link of art study is not only a kind of interflow and mutual supplement but also exploration and promotion.
[ترجمه ترگمان]هم کاری دانش آموزان در هر لینک از مطالعات هنری نه تنها نوعی مکمل و مکمل متقابل است بلکه شامل اکتشاف و ترویج نیز می باشد
[ترجمه گوگل]همکاری دانشجویان در هر ارتباطی از مطالعه هنر، نه تنها نوعی جریان متقابل و مکمل متقابل است، بلکه اکتشاف و ارتقای آن است

12. Through every move and act of dancers from these two countries, the two cultures achieved perfect interflow.
[ترجمه ترگمان]از طریق هر حرکت و عمل رقاصان از این دو کشور، دو فرهنگ به interflow کامل دست یافتند
[ترجمه گوگل]از طریق هر حرکات و رقصنده های این دو کشور، این دو فرهنگ به یک جریان متقابل تبدیل شده اند

13. We all know that English has become the language of international trade and culture interflow .
[ترجمه ترگمان]همه ما می دانیم که زبان انگلیسی به زبان تجارت و فرهنگ بین المللی تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]همه ما می دانیم که انگلیسی به زبان بین المللی تجارت و فرهنگ تبدیل شده است

14. This paper emphasizes Hatching Knowledge's function as tools in the knowledge interflow .
[ترجمه ترگمان]این مقاله بر عملکرد دانش hatching به عنوان ابزار در the دانش تاکید می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله تاکید بر تابع دانش هچینگ به عنوان ابزار در جریان دانش است

پیشنهاد کاربران

جریان زیرقشری

interflow ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل )
واژه مصوب: میاناب
تعریف: بخشی از بارش که پس از نفوذ در خاک در مسیر فروشیب جریان می یابد


کلمات دیگر: